امروز معنای حقیقی حسرت را فهمیدم.
امروزدلم به شور افتاد. امروزبرای خودم نگران شدم.امروز برای شماهم نگران شدم . امروزبرای دنیا نگران شدم.امروزنگران شدم وقتی به من گفتند "مایه ی آرامش جهان" رفت. ومن فکرمیکردم. به روزهایی که خدا به خاطروجود پربرکتش ازگناهان ما می گذشت.ازعذاب ما میگذشت ... و من فکرمیکردم به دعاهایی که درحق ما میکرد . و من فکرمیکردم، به روزهایی که به بودنش فکر میکردم. وحال باید به نبودنش ...
فکر میکردم به روزهایی که هرروزمیگفتم فردا حتما به مسجد فاطمیه میروم ...فردا.. فردا.. فردا... واحسرتااا.
امام زمانم.. تسلیت میگویم.شاید او.. تنها او غصه ات را درک میکرد وقتی گناهانمان را میدیدی.. شاید همراه تومیگریست.. شایداز تو میخواست برایمان دعا کنی.. شاید..
راستی امام من... وقتی رفت..نمیدانم چرا.. واقعا نمیدانم چرا .. احساس کردم ازتو دور شده ام..احساس کردم واسطه ای را....
احساس کردم کسی بوده که به خاطر او دنیا از گناهانمان زیر و رو نمیشد...اما حال..
شاید بهتر از او در زمین خدا نبود...اما نماند..
من ماندم و تمام من های دیگر و یک دنیا گناه.. قلب های خاکستری و سیاه.. آسمان گرفته ...
چقدر زود رفت... تازه به این امید بودم اومارا برای یاریت آماده کند.
آقا.. هوایمان را داشته باش.. نکند بدون او نتوانیم.. نکند نباشد او وتو از ما روی برگردانی...نکند...
آ.......ه.چقدر این داغ سنگین است .. چقدر جایش در محراب فاطمیه خالی است. هرچند هنوز از در و دیوارمسجد بوی بهجت می آید...بلند شو مرد خدا.. بلند شو بار دیگر با اشک چشمانت الله الصمد بخوان... برخیز و بسم الله و بالله و خیر اسماء لله را بار دیگر زمزمه کن...
راستی چرا بهار امسال بوی زمستان میدهد؟!
Design By : Pichak |