بسم الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین(علیه السلام)/الحمدالله!
شنیده ام که امشب شب عید است.شنیده ام که فردا در غدیر نه! در زمین.. نه! در کهکشان ها نه.!در عرش تا فرش خلقت غوغایی بر پا میشود.
شنیده ام قرار است دستی آسمانی ،دست مردی آسمانی را به آسمان ببرد.
شنیده ام قرار است واقعه ای رخ دهد که کورها هم آنرا میبینند.. که کر ها هم آنرا میشنوند. که لال ها هم آنرا شهادت می دهند.
شنیده ام شهادتی به شهادتینم اضافه میشود.
شنیده ام ...
فردا علی(ع) ولی تر میشود. فردا علی مولا تر میشود. فردا علی و رسول یکی تر میشوند. فردا خدا ،خداییش را،رحمتش را،رافتش را،احسن الخالقین بودنش را به رخ مخلوقاتش میکشد.
شنیده ام فردا عید است. عید غدیر است.
من نمیتوانم بنویسم.
من از غدیر یک مادر سید میشناسم که عیدی میدهد. همانکه با نام حسین (ع)اشک در چشمانم حلقه میزند. مثل کسی که داغ پدردیده باشد. نه"مثل".بگویم "عین"بهتر است.
من از غدیر این شعر را میشناسم:دلا امشب به می باید وضو کرد / و هر ناممکنی را آرزو کرد.
و این را که آرزو کنم.. هر ناممکنی را..
من از غدیر کمی دلگرفتگی میشناسم.شاید برای روز های بعد از غدیر.
من از غدیر کمی امید میشناسم . برای شفا گرفتن روحم.
من از غدیر..
نمیتوانم بنویسم. من از غدیر نمیتوانم بنویسم.
فقط:
عیدتان مبارک!
............................................
پ.ن:از وقتی بچه بودم پدرم به من آموخت که تورا علی(ع)خطاب نکنم. امیر المومنین خطاب کنم.سینه صاف
کنم. سرم را بالا بگیرم. چشمم،قلبم را مطمئن کنم و فریاد بزنم یا امیر المومنین!
Design By : Pichak |