سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هوای سرد را دوست دارم

وقتی دست هایم زیر آستین پنهان میشوند

وخنده هایم پشت یک شال گردن 

و با گام هایی آهسته تر از همیشه

روی خیابانی با حاشیه های زرد و نارنجی راه میروم

و نگاهم را به شیشه ی مغازه هایی میدوزم که شاید بتوان از میان ِ گلستان بهاریشان ، پاییز پیدا کرد _نرگس پیدا کرد_


هوای سرد را دوست دارم

و زورگویی پاییز را

که هیچ کس را به خیابان راه نمیدهد

و این خلوت

و این سکوت

فقط سهم ِ تنهایی من و کلاغ هاست...

من شاید دریک  خلوت ِ صبح ِ پاییزی ، تازه عروس ِ این شهرم

که آهسته آهسته

روی این سنگفرش راه میروم

و کلاغ ها

این ساق دوش های سیاه پوش

لی لی لی لی

شاخه میتکانند و بر سرم برگ های زرد و نارنجی میپاشند

و مرا همراهی میکنند

قار قار قار....

یعنی بریزید . بپاشید . نو عروس آمده است .

....

هه

اینجای احساسم را باید بگذارم لای یک پرانتز و بیندازمش درون یک پوشه پر از حرف ناتمام !

( آبان ماه بود که . . . )

بگذریم

.....

هوای سرد را دوست دارم

و باران را

وقتی که میبارد و مرا به زیر آسمان میکشاند و من به استقبال فرشته های باران ، چتر مبندم و دست هایم را تا بالاترین ِ انگشت هایم بالا میگیرم و عشـــــــــــق میکنم با این نم نم ... با این بوسه های آسمانی فرشته ها

که خدای مهربان ِ سجاده ی سبز ، به استجابت دعاهایم برایم فرستاده است ...

هوای سرد را دوست دارم

و تورا

وقتیکه

تار و پود خیالت

گرمم میکند ...


خاطره شده درجمعه 92/8/3ساعت 11:0 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت