هوای سرد را دوست دارم
وقتی دست هایم زیر آستین پنهان میشوند
وخنده هایم پشت یک شال گردن
و با گام هایی آهسته تر از همیشه
روی خیابانی با حاشیه های زرد و نارنجی راه میروم
و نگاهم را به شیشه ی مغازه هایی میدوزم که شاید بتوان از میان ِ گلستان بهاریشان ، پاییز پیدا کرد _نرگس پیدا کرد_
هوای سرد را دوست دارم
و زورگویی پاییز را
که هیچ کس را به خیابان راه نمیدهد
و این خلوت
و این سکوت
فقط سهم ِ تنهایی من و کلاغ هاست...
من شاید دریک خلوت ِ صبح ِ پاییزی ، تازه عروس ِ این شهرم
که آهسته آهسته
روی این سنگفرش راه میروم
و کلاغ ها
این ساق دوش های سیاه پوش
لی لی لی لی
شاخه میتکانند و بر سرم برگ های زرد و نارنجی میپاشند
و مرا همراهی میکنند
قار قار قار....
یعنی بریزید . بپاشید . نو عروس آمده است .
....
هه
اینجای احساسم را باید بگذارم لای یک پرانتز و بیندازمش درون یک پوشه پر از حرف ناتمام !
( آبان ماه بود که . . . )
بگذریم
.....
هوای سرد را دوست دارم
و باران را
وقتی که میبارد و مرا به زیر آسمان میکشاند و من به استقبال فرشته های باران ، چتر مبندم و دست هایم را تا بالاترین ِ انگشت هایم بالا میگیرم و عشـــــــــــق میکنم با این نم نم ... با این بوسه های آسمانی فرشته ها
که خدای مهربان ِ سجاده ی سبز ، به استجابت دعاهایم برایم فرستاده است ...
هوای سرد را دوست دارم
و تورا
وقتیکه
تار و پود خیالت
گرمم میکند ...
Design By : Pichak |