سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز جزوه ی اعراب قرآن یکی ازدوستان ِ هم کلاسی را گرفتم برای نوشتن .  بین صفحات جزوه به نوشته ای برخوردم که خواندن آن برایم خالی از لطف نبود . این نوشته ، نامه ی خواهر ِ دوستم بود که در مقطع راهنمایی تحصیل میکند و شدیدا نسبت به رشته ی تحصیلی خواهرش (دوست ما ) که علوم قرآن و حدیث است  اعتراض دارد و طی این نامه سعی کرده بود اعتراضش را خیلی منطقی به خواهرش ابراز کند . البته فاطمه (دوست ما ) به ما متذکر شد که این اولین نامه نیست و آخرینش هم نخواهد بود . :)

این هم متن ِ نامه که البته با اجازه ی دوست عزیزم منتشر میشود .

برای دیدن تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید


خب . حتما شما هم به این موضوع فکر میکنید که یه دانش آموز راهنمایی چقدر با تبحر از یک موضوع ساده یک نتیجه ی کلی  گرفته و با چند مقدمه ی منطقی ! یک نتیجه ی منطقی را به خواهرش ارائه داده است . من بعد از خواندن این نامه تصمیم گرفتم یک سری موضوع را به اختصار مطرح کنم و البته نظر مخاطبان عزیز را هم در مورد این نامه و مطالب ارائه شده بدانم .

اول اینکه این دوست عزیز_ فائزه خانم _چند نکته را در این نامه ذکر کردند . در حقیقت چند مقدمه را ذکر کردند که بوسیله ی آن مقدمه ها یک نتیجه  گرفتند و این شرح منطقی صحبت های ایشان است :

1- در دنیای امروز مدرنیت(مدرنیته) است که حرف اول را در جهان میزند .

2- مدرنیته خلاصه میشود در پیشرفت

3- پیشرفت زمانی بدست می آید که زن و مرد در جامعه فرقی نکنند

4- عدم تفاوت زن و مرد وقتی بدست می آید که (1)زن وظیفه ی مادر بودن ، خانه داری ، بچه داری و همسر داری را نداشته باشد (2) محدودیت هایی از قبیل حجاب که به بهانه ی مصلحت زن مطرح میشود ، برداشته شود .

5-این پیشرفت توسط دانشجویان امکان پذیر است 

6 - دانشجویان رشته ی تو به دنبال این پیشرفت نیستند

نتیجه : تو و دانشجویان رشته ی تو ( متدینین و محصلان رشته های دینی و حوزوی ) مانع پیشرفت ایران و جهانید !

--------

خب . مقدمه ی اول . آیا واقعا در دنیای امروز مدرنیته حرف اول را میزند ؟ اصلا مدرنیته یعنی چه ؟ ویژگی های دوره مدرنیته چیست ؟ اگر بخواهیم خیلی خلاصه ویژگی های مدرنیته را ذکر کنیم میشود اینطور بگوییم که شاخص های اصلی مدرنیته : 1- اعتلای فردیت 2- جدایی دین از دولت 3-تاکید بر آزادی های فردی 4- افسون زدایی از جهان  هستند .

با این توضیح مختصر که :" اعتلای فردیت یعنی جهان‌بینی‌ای  که فرد در مرکز آن قرار دارد. اهدافِ فردی، ویژگی‌های منحصر به فرد، فرمان راندن بر خویشتن، کنترلِ شخصی و بی‌تفاوتی به مسائلِ پیرامون از خصوصیاتِ این نوع جهان‌بینی است." این توضیحی است که ویکی پدیا برای فرد گرایی ارائه داده است . و من چیزی شبیه به اومانیسم و انسان گرایی را از آن برداشت کردم. حالا اگر این فرد گرایی یکی از شاخص های مدرنیته باشد ، آیا این مدرنیته یک اولویت جهانی است ؟ اینجا احتمالا باید به نقد های این فرد گرایی  مراجعه کرد که خود دریای مفصلی از توضیحات را به دنبال دارد . اما بصورت خلاصه میشود گفت : عقل و تجربه که از شاخصه های فرد گرایی هستند ، برای سعادت دنیوی انسان هم کافی نیستند چه رسد به اخروی . چون خطا پذیر بودن هردوی ان ها اثبات شده است . و این فقط یکی ازده ها نقدی است  که بر این نظریه وارداست . 

جدایی دین از دولت و سیاست یعنی همان سکولار . خب این نظریه هم بارها توسط هزار اندیشمند نقد شده که بطور خلاصه میشود در نقدآن گفت دین و سیاست در توحید ، در نبوت ، در معاد ، در عدل ،در احکام و در سیره ی پیشوایان با هم عجین شده است .

در توحید :لازمه ی اعتقاد به وحدانیت خداوند استقرار حاکمیت الهی و نفی حکومت طاغوت است ( به زبون خودمون اینکه اگر بخواهیم واقعا موحد باشیم باید فقط دولت اسلام رو بپذیریم و هرگز نباید از دولتی غیر اسلامی تبعیت کنیم . اگر اینکار رو نکنیم و قبول نداشته باشیم توحید ما مشکل داره )

در نبوت : هرکس حاکمیت الهی را بپذیرد بالاجبار ، حاکمیت انبیا را هم میپذیرد .

در امامت : هرکس حاکمیت انبیا را بپذیرد حاکمیت جانشینان وی یعنی ائمه اطهار را هم باید بپذیرد و به تبع آن حاکمیت ولی فقیه در جامعه هم اثبات میشود . 

جالب است بدانید مدعیان سکولار ، یا مسلمانان روشنفکری مثل آقای اشکوری وقتی بحث ِ جدایی دین از سیاست را مطرح میکنند ، از ابتدا حاکمیت خداوند را زیر سوال میبرند و ادعا میکنند خداوند هیچ حاکمیتی نسبت به مخلوقات ندارد . وی صرفا موجودیست که انسان میتواند خلا های روحی و  عبادی اش را با آن پر کند . و یک مساله ی شخصی و فردی است .نه اجتماعی . این در حالیست که قطعا خالقیت و ربوبیت لازم و ملزوم یکدیگرند . یعنی هرکس که خالق است ، بالتبع مخلوق خود را به بهترین نحو پرورش میدهد و بر او حاکمیت مطلق دارد .

در احکام هم مباحثی مثل امر به معروف ، نهی از منکر ، خمس ، جهاد ، زکات ، نماز جماعت ، نماز جمعه ، اجرای حدود الهی ، قضاوت و ... همه ابعاد اجتماعی و سیاسی دارند و اگر سیاست از دین حذف شود و این دو نامربوط به هم معرفی شوند باید بسیاری از احکام را از دین حذف کنیم و اصلا دیگر چیزی از اسلام باقی نمی ماند .

پس اینجا عجین بودن دین و سیاست اثبات شد . در نفی مبانی ِ سکولار که باز اومانیسم ( انسان گرایی ) و عقل گرایی و سنت ستیزی ، تساهل و تسامح و علم گرایی است هم مطلب زیاد است که فکر میکنم اینجا مجال ِ توضیح نباشد .

3- تاکید بر آزادی های فردی : آزادی به معنای اینکه محور ، میل ِ انسان است و کسی حق ِ دخالت در امور دیگری را ندارد . هرکسی باید در انتخاب نظریه ی اخلاقی خود آزاد باشد . خب اینجا یک سوال مطرح میشود . اگرشماآزادانه دلتان خواست آزادی من را محدود کنید ، چگونه اینکار را باتوجه به این ادعا انجام میدهید ؟ اگر آزادی من را محدود کنید پس آزادی فردی من محدود شده و ادعای شما مبنی بر وجود آزادی فردی نقض میشود . اگر به میل من احترام بگذارید و نظر خودتان را اعمال نکنید خود را محدود کرده اید و محدودیت آزادیتان ، باز ، نقض  ادعای شماست . پس این ادعای آزادی های فردی هم نقد و نقض شد .

و افسون زدایی از جهان که به معنای عقلانی کردن همه چیز و حذف راه های آسمانی از زندگی است . شما عقل داری و بنابر این نیازی به وحی ، به معجزه و به الهامات نداری . در واقع حذف تمام موارد انتزاعی و پرورش موارد ملموس . خب ، آیا این عقل ، جای خطا و اشتباه ندارد و آیا قدرت درک تمامی موضوعات را دارد ؟آیا انسان بوسیله ی عقل خود تمامی موارد موثر در سعادت و گمراهی را تشخیص میدهد و هیچ نیازی به یک قدرت بالاتر از خود ندارد ؟

تمام موارد گفته شده فقط در نقد مدرنیته بود !  یعنی خود ِ مدرنیته به معنای سنت گریزی ، از مواردی است که بسیار جای بحث و تامل دارد .فائزه اشاره کرد که این مدرنیته در جهان حرف اول را میزند . آیا هرچه در جهان حرف اول را بزند صحیح است ؟

اصلا باتوجه به گرایشات روز افزون مردم سراسر جهان به خدا محوری ، آیا همچنان این انسان محوری اولویت اول ِ انسان هاست ؟

فائزه در مقدمه دوم مدرنیته را مساوی با پیشرفت دانست و در مقدمه ی بعد گفت که پیشرفت مساوی است با برابر بودن زن و مرد . و بعد از همین طریق بحث را به سمت ِ نتیجه سوق داد .

اما برابری زن و مرد :حرف فائزه ریشه در گرایشات فمینیسمی موج دوم دارد که طی آن زنان در فرانسه با محوریت شعار ((زنان بدون مردان )) برابر ی کامل زن و مرد را مطرح کردند و در این دوره با تاکید بر تجرد و قبیح و زشت شمردن ازدواج و تشویق زنان به بروز رفتار های مردانه در اجتماع این موج را تشدید کردند . از سوی دیگرپذیرش نقش های مادری و همسری . خانه داری توسط زنان را زمینه ظلم مرد به زن دانسته و خواستار حذف آن شدند .

اما در نقد فمینیسم میتوان چند مورد را بطور خلاصه مطرح کرد : 1) زنان کرامت انسانی خود را از دست داده و بصورت ابزار هوسرانی مردان در آمده اند . فائزه و تمامی مخاطبان وبلاگ حتما میتوانند خیلی سریع  در ذهنشان یک خانم محجبه ی مسلمان را از لحاظ حفظ حرمت و کرامت با یک خانم ِ شاغل مساوی با مردان در یک کشور اروپایی  مقایسه کنند . تفاوت های جسمی بدیهی ترین تفاوت بین زنان و مردان است که با مساوی قرار دادن زن و مرد در تمام فعالیت های و برخورد های اجتماعی این تفاوت ها ، ظرافت ها و حساسیت های خانم ، نادیده گرفته شده و وی را در معرض آسیب ها ی روحی و جسمی جدی قرار میدهد .

2) در دسترس بودن بیش از حد زنان در جامعه و رفتار غیر طبیعی و مردانه آنان ، طبعا با طبیعت مردان ناسازگار است و آنان را از زنان متنفر کرده و جامعه را به سمت هم جنس بازی سوق میدهد . هم جنس بازی یکی از مشکلات عظیمی است که غرب با آن دست به گریبان است .

3) روابط آزاد زنان در خارج از حریم خانواده در درجه اول فساد و فحشا و در درجه دوم تجاوز و خشونت جنسی را به بار می آورد .

4) تعدد نقش ها و مسئولیت زنان نه تنها باعث برابری زن و مرد نمیشود بلکه فشاری مضاعف بر زنان وارد میکند . برابری در اشتغال بطور ناخواسته موازنه ی قدرت را به نفع مردان تغییر میدهد بطوریکه نظریه پردازان فمینیسم برای حل این معضل پیش آمده مساله ی تقسیم کار خانه بین زن و شوهر را مطرح کرده اند که البته توفیق چندانی نداشته است .

5) بروز اختلافات شدید و افزایش معضل طلاق

و پیامدهای بسیار زیانبار دیگری که با یک سرچ کوچک میتوانید مطالب زیادی در مورد آن به دست آورید .

میشود به زبان ساده تر گفت اگر به دنبال عدالت هستید و به همین هدف تساوی زن و مرد را دنبال میکنید باید بدانید عدل یعنی قرار گرفتن هرچیزی در جای خود . قطعا نادیده گرفتن تفاوت های زن و مرد مضحک ترین پدیده ی اجتماعی است که هیچ عقل سالمی پذیرای آن نیست . عدل یعنی با توجه به در نظر گرفتن ویژگی ها و توانایی ها نقش و وظیفه و حقوق هر فرد تعیین شود . قطعا خانم ها با توجه به اندام و عواطف ، روحیات و از همه مهم تر غریضه ومیل ذاتی ، بهترین گزینه برای اجرای نقش مادری هستند و کار های خشن و طاقت فرسا با توجه به روحیه ی سختی پذیری و مقاومت جسمی و روحی آقایان ، برای آن ها مناسب تر است .

بنابر این دانش پژوهان  علوم قرآن و حدیث و حوزویان و مبلغان دین الهی ، نه تنها مانع پیشرفت جهان نیستند بلکه با پژوهش در علوم قرآن که آموزه ی زندگی سالم در دنیا و رسیدن به سعادت اخری برای همه ی مردم جهان است ، بهترین عامل برای پیشرفت حقیقی انسان و جهان هستند .

رونوشت به فایزه خانم . خواهر دوست عزیزم :)


خاطره شده درچهارشنبه 92/7/3ساعت 12:50 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت