سرت را بیار پایین .باز هم پایین تر.آها..حالا خوب است. حالا میتوانی غرق شوی.حالا میتوانی در دریای هوس ها و خواسته هایت فرو بروی و آرام آرام نفس نکشیدن را تمرین کنی.آفرین. خوب است.در فرار کردن از نفس لوامه ات بی نظیری.آنقدر ماهرانه چراغ فطرتت را خاموش میکنی که حتی فرصت سوسو زدن را هم پیدا نمیکند. و فقط دودش قلبت را سیاه میکند.حالا چقدر دوست داشتنی شده ای موجود کثیف بی لیاقت!خوب در مقابل خدا قد علم کرده ای!لعنت بر تو و بر تمام خواسته ها و داشته هایت که تو را در لجنزاری دور از انسانیت غرق کرده اند....
دیر است میدانم.اما دیر آمده ام پس دیر میگویم:
22 بهمن به خیر گذشت اما نه بصورت کشککی!!!
رهبرم تبریک می گویم بیداری امتت را!قلت و حماقت دشمنانت را !قابلیت سربازانت را !
آنقدر جان بر کف در صف سربازانت ایستاده است که روز پیروزی انقلاب جشن پیروزی بگیریم نه عزای بر اندازی! تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
از کنار باغچه که میگذری نرده ای را میبینی که درختی به دور آن پیچیده و بالا رفته است.خشک خشک.از بالا تا پایین را دقیق تر نگاه میکنی .. فقط یک جوانه ی کوچک آن پایین !یعنی حیات.
مثل کسی که در کماست و در لحظات آخر و در اوج نا امیدی انگشت کوچکش را کمی تکان میدهد.یعنی حیات!
مثل فردی که سرتا پا گناه است و بعد از انجام گناه فقط کمی به فکر فرو میرود. یعنی حیات.
خدایا... هنوز زنده ام.. به دادم برس.
...
...............................................................................................................
پ.ن:
1.اگر گه گاهی شعله های سرد در من زبانه میکشد به من حق دهید. حراف را کامنت باران کردید و به پست گذشته ام نیم نگاهی نینداختید. دیگر نمیخواهم...!از این به بعد فقط برای دل خودم مینویسم.
2.نمیدانم چرا این روزها زندگی اینقدر طولانی شده است.دیگر حال زندگی کردن ندارم.
Design By : Pichak |