یکیشون میگه عروسک بازی!
یکیشون میگه توپ بازی !
از غروب دعواشون شده
هیچ کدومم کوتاه نمیان ...
یکیشون بـــُ ق کرده نشسته اینجا جلوی من !
_من از توپ بازی خوشم نمیاد . توپ میخوره تو سرم دردم میاد..
اون یکی هم دم به دم غُر میزنه و چُقولی میکنه ...
- مگه من دخترم که عروسک بازی کنم ؟؟؟
اه
بله
هرچی میگم بابا یه بازی بکنید غیر ِ این دوتا ! راضی نمیشن .
گفتم اگه بچه های خوبی باشید رنگتون میزنماااا ... اما بازم قبول نکردن .
این روزا کاراکترا خیلی اذیت میکنن
نمیدونم چشون شده
این یکی رو هم داشتم میکشیدم که از زیر مداد در رفت و الان دارم اینجا پیداش میکنم ...
میفتی.........بیا پایین ببینــــــــــــــــــــم !!!!
دعا کنید خدا بم صبر بده !!!
خاطره شده دریکشنبه 92/2/8ساعت
8:55 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |
Design By : Pichak |