بنام خالق تنهایی ها...
با خودم گفتم چرا همیشه باید طنز بنویسم. مگه آدمای شاد تو دلشون غصه ندارند؟
اومدم که غمگین بنویسم و درد دل کنم.
اما انگار آدمایی که همه اونها رو با صفت شر و شلوغ و شاد بودن میشناسن(واج آرایی ش) بلد نیستند ناراحتیشونو مثل شادی هاشون شرح بدن ... به خاطر همین وسط کاغذم با خط درشت نوشتم:
من فقط
شانه ای می خواهم
برای گریستن...
خاطره شده دریکشنبه 88/8/24ساعت
1:6 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |
Design By : Pichak |