حوصله ات را ندارم
بکش کنار
خودت را
سر و صدایت را
عادت کرده ام به این سکوت مطلق
که گاهی
که فقط گاهی
با صدای کو کو _کوکو ی قمری های پشت پنجره
یا با صدای قل قل کتری
یا صدای پای کسی که گام هایش را سنگین بر میدارد
و رد میشود
و فقط صدای رفتنش را از زیر در به داخل اتاق میفرستد ...
یا با صدای ...
شکسته شود
عادت کرده ام که این سکوت مطلق گاهی با چیزی شکسته شود
که آن چیز
نه صدای تو باشد
نه صدای تو
نه صدای تو
هیسسسسس
مگر باتو نیستم ؟
آینه ی لعنتی...
خاطره شده درشنبه 91/7/22ساعت
2:12 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |
Design By : Pichak |