سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همه اش زیر سر شب است

تمام چیز های سیاه

تمام چیز های تیره

هرچیزی که یک هو می آید و  جا خوش میکند در فکرم

و بعد

یک خواب نمناک به چشمم مینشاند ...


همه اش زیر سر شب است

شب که میشود ...

یک هو دل زمین میگیرد

چشمان روزسیاهی میرود

فشار ِ دما می افتد

دستان خاک یخ میکند

بغض گلوگاه خاک را میفشارد

 و زمین ساکت و سرد روی زمین  می افتد و آرام وسخت نفس میکشد

بیماری ِ شب واگیر دار است

من هم وا گرفته ام

...فکر میکنم مریض شده ام... 

شب که میشود

دلم میگیرد

مثل زمین

چشمانم سیاهی میرود

مثل روز

فشارم می افتد

دستانم سرد میشود

مثل خاک

بغض صدایم را میبرد و نفسم لابه لای حرف های ناگفته ام گیر میکند

حرف هایی که هرشب تا زیر زبانم می آید و با یک نفس عمیق باز پایین میرود

شب که میشود

چشمانم با اصطکاک از در و دیوار رد میشوند..

میل به خیره شدن دارند...

آنقدر روی فکر هایم  خیره میشوم

که کم کم یک خواب نمناک ِ سرد پلک هایم را سنگین میکند

شب ها جنونی میگیرم که ماه از تماشا کردنم دیوانه میشود

ماهی که با یک عالمه ستاره های ناپیدا زیرِ سر شب،گوشه ی آسمان،کز کرده اند

گفته بودم که

همه چیز زیر ِ سر ِ شب است

***

دنیا چقدر تاریک است 

وقتی شب هایت

تب ِ یلدا گــرفته باشــند

و روز هایت

در اضطراب شب

خورشیدشان را به فراموشی بسپارند

دنیا چقدر تاریک است

وقتی

هر شب

یک عالمه خاطره ی "آدم کش"

از پله های تاریک آسمان به این  زمین ِ مخروبه بیایند

- بخوانید زیر زمین -

و صاااااااف

فرو بروند در چشم های تو

دنیا چقدر تاریک است

وقتی چشمانت راببندی تا در و دیوار و زمین و زمان را  نبینی

و هیچ  گذشته و حال و آینده ای را در ذهن نپروری

اما در و دیوار و زمین و زمان

بنشینند در سر ِ تو

و تو را

در خودحل کنند ....

حل شوی

و اشباع شوی از خاطره ...

و دَ ـــــــــــ ر ـــــــــــ د

در تمام دنیای دور سر تو بپیچد

و باز

همه ی این ها

زیر سر شب است

...

دنیا چقدر تاریک است ... وقتی شب است ....



خاطره شده درجمعه 91/7/14ساعت 11:13 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت