جایی که می روم خوب است
جایی که میروم ... آیینه کاری است
یک عالمه آیینه ی کوچک و بزرگ
که تو در همه ی آن ها منعکس میشوی
آیینه هایش هی تورا در هم تقسیم میکنند
هی تورا تکثیر میکنند
هی تورا دست به دست میبرند . . .میبرند تا چند شبکه ی طلایی و نقره ای
دستانت را به پنجره هایش گره میزنند
و به دام می افتی
به دام صیادی که ضامن تمام آهو هاست . . .
به دام می افتی و از همان پنجره
پر پروازت را باز میکنی و . . . .
جایی که میروم خوب است
جایی که میروم صحن هایش سنگ سفید سرد دارد . . .
سنگی که وقتی به رویش سجده میکنی تب ِ بی قراریت را میبرد . . .
جایی که میروم دیوار دارد . . .
ملیحه سادات میگفت وقتی به آدم ها نمیتوانی تکیه بزنی
اینجا حتی به دیوار هایش هم میتوان تکیه زد . . .
جایی که میروم آب دارد . . آب سرد خنک
آبی که یک قطره اش شعله ی تشنگی را در عمق وجودت گلستان میکند . . .
جایی که میروم
میهمانی است
و صاحبخانه ای دارد
که همه کـــــــــــــــــــریم صدایش میزنند . . .
او آنچنان میزبانی است .. که انگار تنها میهمانش منم . . .
جایی که میروم خوب است . جایتان خالی ...
-----------------------------------
پ.ن:
قرار است در ماه میهمانی خدا میهمان سفره ی کرم ِ امام هشتم (علیه السلام ) باشم
طلب حلالیت و التماس دعا
Design By : Pichak |