شنیده ام دلت گرفته
شنیده ام سینه ات تنگ شده
شنیده ام متلاطمی . ..
به نفس نفس افتاده ای . .
مثل یک ماهی بیرون از آب . . .
آخر میدانی ؟!
دنیا گاهی
میشود مثل تنگ ماهی ها . . .
کوچک و گرد
هرطور حرکت کنی به مانع میرسی
تند یا کند
به هر طرف بروی آخر خودت هستی و جای پای خودت
خودت میمانی و خودت . . .
یک وقت دیگر از حرکت خسته میشوی
مینشینی پشت این دیوار شیشه ای و مدام راه های خلاصی ات را مرور میکنی
راه های نشدنی
آرزوهای دست نیافتنی
بعضی ماهی ها اما مثل تو نیستند
عادت میکنند به این دایره ی تکرار
نهایت شادیشان گرفتن غذا و نهایت غمشان گرسنگی
فکرشان به دریا نمیرسد
اما تو
بسکه سرت را به این موانع کوبیدی . . .
انگار ... کمی . . .سرشکسته ای . . .
من اما . . .
معتقدم
تُنگ ها
سقف ندارند . . .
همیشه میتوان تصور کرد دستی از آن بالا بیاید
تورا در مشتش بگیردو ببرد
و تو بیرون از آب
نفس نفس بزنی
تا در عمق زلال دریا رها شوی . . .
رها ی رها . . .
بیرون از این دایره ی نحس تکرار
. . .
راستی . . .
شاید الان که بی طاقت نفس نفس میزنی . . .
در مشت خدا باشی . . .!
شاید . . .
-----------------------------
پ.ن: ان مع العسر یسری
پ.ن: وعده ی خدا تخلف ناپذیر است . . .
Design By : Pichak |