*تقدیم به مادرم ... و تمام مادران صبور دنیا *
اینجا
من
به تو تکیه کرده ام
و ظرف های آشپز خانه
و بوی عطر غذا
و سفره ها
و لباس ها و . . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
وتمام آدم های خانه
و ستون های خانه
و مرمر سفید حیاط
و شمعدانی های کنار پله
و غنچه ی محمدی
و ظرافت نهال ِ پرتقال
و کهنگی تنه ی قطور ِ اقاقیا
و عطر شبانه ی یاس ها
. . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
و گنجشک های روی سیم برق
وقتی گرسنه اند
و یاکریم ها ی روی ایوان . . .
وقتی تشنه اند
و ماهی های حوض . . .
وقتی دلگیرند
و حتی پرستوهای مهاجر . .. مهمان های ناخوانده ی زمستان
وقتی خدا دستان مهربانت را واسطه ی روزی شان میکند . . .
. . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
و تمام همسایه ها
وقتی غم دارند
و تمام گرسنه ها . . .وقتی عطر آش نذری ات محله را پر میکند
. . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
و قطره ها ی باران
وقتی بر کاسه های مسی میبارند تا برایشان دعا بخوانی
و باد
وقتی با لباس های خیس روی بند سرگرمش میکنی . . .
و نسیم
وقتی پنجره را باز میکنی و در اتاق کوچک خانه مهمانش میکنی
و
و آفتاب ِ صبح
و حتی
نزول تدریجی خورشید
بر دستان ترک خورده ات
هنگام غروب . . .
به رسالت پیامبر گونه ی تو تکیه کرده است
. . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
و آسمان
و زمین
و زمان
وآرامش کهکشان
وقتی
شکوه آفرینش
در سیاهی چادرت محو میشود
و خدا
جنت برینش را
زیر قدم های کوچک تو میگستراند . . .
اینجا من به تو تکیه کرده ام
و سرم را
آرام
روی شانه ات گذاشته ام
و تو
هنوز
مردانه
با دستان ظریف زنانه ات
جورابهای مردانه ای را چنگ میزنی . . .
Design By : Pichak |