فضه مادر را صدا میزند
پاسخی نمیشنود
برادر ها به سمت مسجد دویده اند
و زینب لحظه لحظه با آرامش مادر متلاطم میشود
دلم میگوید
شاید اینبار هم که علی (علیه السلام ) وارد خانه شود
صدا بزند :
یا فاطمه . . . انی اشم عندک رائحه طیبه
کانها رائحه اخی و ابن عمی رسول الله
. . .
انگار که رسول خدا _صل الله علیه و آله وسلم _اینجاست . . .
انگار . . .
و شاید فاطمه پاسخ دهد :
بله . . .به استقبال من آمده است . . .
---------
فاطمه جان . . .دل بچه ها . . .هوای حدیث کساء را کرده . . .
سلامم را به پدرت برسان
جایتان خالی است . . .
خاطره شده درپنج شنبه 91/1/24ساعت
8:41 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |
Design By : Pichak |