دیــــــــــــــــــــــــــــوار . . .
ســــــــــــــــــنگ صـــــــــــبــــــــــــــــــــــــور من . . .
همدردی کن . ..
باز هم . .
همدرم باش . . .
به من بگو . . دقیقا کدام آجرها شانه هایت هستند ؟
میخواهم سر روی شانه هایت بگذارم . .
میخواهم گریه کنم..
میخواهم بغضهایم رالابه لای درز هایت پنهان کنم . .
میخواهم فریادم را پشت سکوتت آرام کنم . .
میخواهم من اشک بریزم و تو با ترک هایت صبورانه به من لبخند بزنی . . .
میــــــخواهم تکــــــیه دهم به استقامتـــــــــــتــــــــ. . .
میـــــــــــــــــــــــــخواهم بی قراری هایم را قرار دهم . . . در آرامشـــــــــــــتـــــــ. . .
می خواهم حرف بزنم. . . نه با این چشمان خسته . .
نه با این نگاه کبود . .
نه..
اینبار میخواهم
با دستانم ...حرف بزنم. . .
واژه هایم را حک کنم روی دست های پر نقش و نگارت . .
بگذارمشان لابه لای تمام واژه های قدیمی باران خورده . . .
دیـــــــــــــــــــــوار
خم نشو از نم اشک هایم . .
صبوری کن . . نشکــن. .
تو اگر بشکنی من زیر آوار بغض هایم ...میشکنم . . .
زیر دانه دانه غم هایم له میشوم. .
زیر لحظه لحظه سکوتم ..خفه میشوم . .
زیر تمام بی پناهی هایم که در دل آجر هایت پنهان کرده بودم . . دفن میشوم . .
بایست . .
محکم باش . .
مگر غیر از تو هم پناهی مانده؟مگر تکیه گاهی مانده؟همدردی هست؟هان؟هست؟
سکوت نکن. .. میدانم که در دلت فریاد میزنی
نیــــــــــــــــــــســــــــــــــــــــــــتــــــــــــ . .
من هنوز یادم است گلبرگ های رز سرخ را جدا میکردم و میکشیدم روی زبری آجر هایت .
سرخی اش حک میشد روی آجر ها. . میمرد . .
و من کنارش مینوشتم این منم..
هــــــــی . . آدم ها . . .این منم....
این گلبرگ روی زبری ها جان داده منم. . .
دیـوار . .ببینم جای خونم را . . هنوز روی دستانت داری . یادگاری ام را . .
من دارم گریه میکنم..
من سرم را گذاشته ام روی پایت و دارم گریه میکنم . ..
من هنوز همان رفیق قدیمی ام . .
هنوز هم به تو تکیه میزنم. ..
تو که پشتم را خالی نمیکنی؟میکنی؟
تورو خدا . . بمان . .
می . .تر. . سم . .
پ.ن:دلم گرفته. . خیلی . . خیلی زیاد . .
پ.ن:خدایا ممنون که دیوارو آفریدی...
پ.ن:چه خوبه که دیوارا دل دارن . .
پ.ن:دیــــــــــــــــــــــــــــــوار میفهمــــــــــــــــــــد
Design By : Pichak |