هـــــــــــــــــــــــــــــــی . ..
رفـــــــــــــــــــــــــیق. . .
بی خیال من . .
راهت رابگیر و برو . . .
میبینی که گام هایم خسته است . .
نه تاولهایم رمق بوسه ی خار دارد نه سوختگی صورتم طاقت نوازش نسیم....
نه زانوانم طاقت ایستادگی دارند و
نه . .
دلــ ـ ـ ــ ــ ـ ـم .... طـ ـ ـ ـــ ـــ ــ ـ ــاقت ...... هــ ـ ـ ـــمراهــــ ــــــ ـــ ـــــــی. . .
برو..
تو که آغاز گام های پر صلابتت است..
تو که تازه باید نفس های عمیقت را به رخ خلاء بکشی و قدم بگذاری در راه . . فراز هایش را به نشیب بکشی و نشیب هایش را فراز فراز بالا روی . .
روحت را تکیه گاه جسمت کنی و جسمت را تکیه گاه روح. . .
برو . بدون من..... من کـــــــــــــــــــــــم می آورمــــــــ. .
مـن سالـهاســـــــــــــتــــــــ ...مسافر خسته ی این راهم....
حال نفس کشیدن ندارم. .. نای قدم برداشتن . . . .رمق چشم باز کردن . . .
اصلا حوصله ی تحمل ندارم . .
من مینشینم اینجا. . .روی همین نقطه ی کویر . . .
تو دلت رااز من بگیر . . بگذار در کوله پشتی ات . .
رویت را بر گردان...قدم هایت را محکم کن. . .
پشت سرت را نگاه نکن..
برو..
شاید سراب های دست نیافتنی من..
برایت آب باشد..
برایت زمزم باشد. .
من هم اینجامیمانم..
ذره ذره میچکم برایت . . میروم در خاک. . آب میشوم...میروم لابه لای ترک ها . .
خاک میشوم. . مثل تمام خاک ها . .
میشوم کویر . . مثل تمام مسافر های خسته ی کویر .
دل من اما..بگذارپیشت بماند. .
شاید جایی دلم هوایت راکرد . .
رفیــــــــق. .
بیخیال من . . .
برو. . .
پ.ن:لطـــــــــــــــــــــفا به مخاطب خاصی. . نسبت . .داده . .نشود . .
Design By : Pichak |