سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمیدانم کجا گذاشته امش. . .

کمد ها را گشتم...

کشو ها را هم...

زیر تختم نیست. . .

لای دفتر و کتاب هایم هم نبود...

یادم نمی آید آخرین بار کجا گذاشتمش. . .

اصلا یادم نمیاید آخرین بار داشتم یا نداشتمش. . . .

خدایا کی به من تحویل دادی که من گمش کردم؟!

هرچه میگردم پیدایش نمیکنم...

نمیشود دوباره به من یک دانه بدهی؟من این سند مالکیتم را نیاز دارم...

باید به دیگران نشانش بدهم . . . شاید باور کنند اجاره ای نیستم....

شاید باور کنند قرار دادی نیستم...

شاید باور کنند این روح صاحب دارد. . .

خدایا اصلا خودت بیا..

خودت بگو که صاحبخانه ای. . بگو  که نمیتوانند عمر و روح مرا وقف خودشان کنند. . .

بیا بگو. . .

من این سندم را پیدا نمیکنم...

پ.ن:شما ندیدیدش؟!


خاطره شده درچهارشنبه 90/4/1ساعت 9:41 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت