عینهووو گور خر های وحشی راز بقا. . .
راه راه شده . .
روزگارم را میگویم....
خداوند این بار حال کرده بنده اش را بگذارد وسط گل قالی و یک عالمه راه بچیند دورش ....
حالا اگر میتوانی یکی را انتخاب کن برو...
خوشبختی محض اینجاست که نمیدانی کدام چاه است و کدام چاله. . . .
غیر از این دو که فکر نمیکنم باشد. . .
یعنی خوب تراز این دو را به دنیا و ذاتش نمیتوان چسباند. . .
یا باید در چاهش سربه توبه ی یوسفی بگذاری ...یا باید چاله چاله صبر یعقوبی داشته باشی و راهت را ادامه دهی. . .
تازه اگر شانس بیاوری و پایت را در آن راه های مخوف نگذاری..
همان ها که تا از چاهش در می ایی صااااااف!می افتی در چاله اش!
حالا من چهارا زانو نشسته ام وسط این قالی پر نقش و نگار و هی دور خودم میچرخم و راه ها را تا جاییکه پیدا باشد سرک میکشم...
(پارازیت نوشت:من چطوری در حالیکه چهارزانو نشسته ام دور خودم میچرخم؟!)
هی گردن دراز میکنم ببینم این راه امن تر است یا آن راه درست تر. . .
گردنم هم دراز تر از این نمیشود که چشمم به چاه هایش برسد .
یعنی اگر گردن همان گور خر ها بود کلی بیشتر میتوانست اول راه بایستد و آخرش را سرک بکشد. .
باور کنید نیم متر خودش کلی گردن است. . .
میدانی. . .
اینجور وقت ها که دور تا دورت را خطر پر کرده و تو نمیدانی چه کار باید بکنی . . .
کافیست عمودی فکر کنی. . .
یعنی این افقی های پیش رویت . . همین که نمیدانی کدام بد است و کدام بدتر را کناربگذاری .. . .
سرت رابالا ببری و عمودی نگاه کنی .. . .
با آرامش خاطر تمام. . . اضطرابت را کنار بگذاری . . .
آرام آرام نگاهت را به آسمان عمیق کنی . . .
کم کم لب وربچینی...
و ناگهان بزنی زیر گریه و فریاد بزنی :
خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدااااااااااااااااا
اگر صدایت گور خری باشد هم بهتر است. .
چون خدا به خاطر حفظ آرامش خلق الله هم که شده یک جوری از این گل قالی میکشدت بیرون. . .
خدایا ...
دارم لب ور میچینم هاااا....
پ.ن:قالی-گورخر-راه-روزگار-وحتی داستان های پیامبران...عمرا اگر کسی بتواند این ها را اینطور به هم مربوط کند...
پ.ن:دقیقا یک پست دیگر دارد توی ذهنم وول میخورد!نمیشود چند تا چند تا پست زد؟
پ.ن:بیچاره گور خر!
Design By : Pichak |