• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : شاعر كنكوري يا كنكوريه شاعر؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 

    سلام

    اولين بار كه يه شعر طولاني نوشتم دوم دبيرستان بودم اوايل جدي نمي گرفتم اما وقتي پدر خواست با يكي از مجله هاي (كه خارج از كشور براي فارسي زبان ها منتشر مي شد) كار كنم و به عنوان شاعر براشون شعر بنويسم موضوع رو جدي گرفتم و از اين جريان خيلي خوشحال شدم .. كتاب هاي شعر زيادي مي خوندم و احساس مي كردم چقدر شعر نوشتن راحته (گاهي از اين كه چرا اينقدر حافظ رو قبل تر ها براي خودم بت كرده بودم مسخره ام مي گرفت!!!)

    سال اخر دبيرستان كه شدم فكر كردم من كه شعر نوشتن اينقدر برام اب خوردنه مي تونم اگه بخوام بعدها ادامه بدم الان بايد بچسپم به درس و مدرسه و دانشگاه ؛ ... تا به خودم اومدم سال ها بود از اخرين شعري كه سروده بودم مي گذشت

    خيلي سعي كردم بازم بتونم همونقدر راحت و هر وقت كه ارداه كنم بنويسم اما نمي شد ديگه شعر نمي اومد .. شعرهاي ساختگي و به اجبار نوشته هم ديگه روح و حس و حال گذشته رو نداشت من كشتمش! كودك احساسم رو در نتفه خفه كردم

    با خوندن نوشته تون ياد گذشته و سرگذشتي كه بر احساسم گذشت افتادم خاطرات من شايد توي انتخاب و تصميم گيرتون كمكتون كنه

    يه توصيه از من حتما اين مدت كه براي كنكور مي خونيد وقتي براي استراحت تايين مي كنيد اون ساعات رو سعي كنيد كتاب هاي شعر شاعراني كه به احساستون نزديك هستند رو مطالعه كني .. نمي دونم ايا براي شما هم اينجوري هست يا نه ولي عموما من به خواندن چند بيت از شاعري... شعري تازه در ذهنم شكل مي گرفت و مي تونستم راحت تر احساسم رو شاخ و بال دهم

    اگه نظر من رو بخوايد نه از اين بگذر و نه از اون .. بهترين و نامي ترين گذشتگان ما در چندين رشته مختلف تخصص تام داشتند ما هم مي تونيم حداقل دو كار رو با هم انجام بدهيم .. اگه اراده باشد

    اميدوارم موفق باشي و روزي اسمتون رو به عنوان يكي از شاعران سرزمينم بشناسم

    پاسخ

    مريم جان راهنماييت آرامش بخش و راه گشا بود.ممنون از لطفت.