مانتوي صورتي( و نه مقنعه ي تور دار) داشتم
و از پله ي هاي ساختمان ميپريدم
و توي کيفم نه تنها شکلات و پاستيل باخودکار و مدادهاي رنگي پاکن هاي طمع و بو دار! تراش و جامدادي خرسي و...داشتم!
گاهي شکلات به دوستام ميدادم
(زنگ ورزش هم دو ترم آخر به لطف تربيت بدني حل)