• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : روان پريش گونه(اين يک پست نيست)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اون نظر را مجبور شدم زود ارسال كنم تا كسي زود تر از من نرسه بشه اول براي همين درست نتونستم حرف بزنم.

    سلام وراج جون! دستت درد نكنه كه مطلبم رو خوندي!

    ولي به من چاخان گفتي گفتي حراف مطلب مي ذاره. من با كلي شوق و ذوق صفحه را باز كردم ولي از بس صفحه باز بود گم شده بودم هي فرياد مي كشيدم كه حراف، حراف صبر كن الان مي آم...يه ذره صبر كني اونجام...چه قدر دلم تنگ شده براي اين ديار آشنا...حراف صبر كن...وراج كجاست؟ حالش خوبه؟ و اومدم و ديدم كه بالاي مطلب نوشته وراج.

    نه ناراحت نشدم فقط فقط دلم براي حراف سوخت. مطلب رو كه خوندم يكهو سر ذوق اومدم خصوصا از اين تيكه اش:

    با سرعت ميدوم طرف اتاق. اول آبجي کوچيکه .. واي عزيزم .گلم. بهارم. نفسم. عشقم . اميدم . گل گلي. غنچه من .. عروسک. دلبرک.. کمبود لغت و اتمام ابراز احساسات!

    خيلي خيلي خنديدم و جاي شما رو هم خالي كردم (شما مي دونيد چرا يكهو نوشته هام قرمز شد؟ من كه عوضش نكردم؟)

    هميشه نمي دونستم چطوري نظرام رو تموم كنم شما بذاريد به پاي بچگي كه يهو ول مي كنم و مي رم(جالبش اينجاست كه نمي تونم حتي اين جمله رو تموم كنم)

    چه نظر رنگ وارنگي!

    پاسخ

    حراف به من چاخان گفته