بچه بودم. اکثرا پدرم نبود. جبهه بود.
مامان به اين قاصدک ها ميگفت بابا خبر کن.
يه چيزي تو گوشش ميگفتيم و فوتش ميکرديم که بره به بابا بگه... و ميگفت...
آخراي تابستون حياط پر بود از بابا خبر کن...
سلام تبسم جون خيلي قشنگ بود ...
پس قاصدک تا آخرين پر... پروااااااااااااز
موفق باشي
باز هم بي خدا تر
به روزم
www.wind.parsiblog.com
سلام عزيزمقاصدکـــــــــ ـ ـ ـ ـ چه خوب فهميدي رسم روزگار پر پر شدن است .. .
خوب بود
شاد و موفق باشي
قاصدک تا آخرين پر قدرت پروازدارد ...!
بسياااار زيبا و دلچسب بود تبسم بهارم م م !
سلام عليکم
امشب خوان ماه رمضان به يمن قدوم کريم اهل بيت عليه السلام گسترده تر است ...
هوشيار باشيد که بي نصيب از کنارش نگذريد!
دعا بفرمائيد ..
سلام...
مثل هميشه قشنگ بود و ادبي
يادمه بچه که بوديم بابچه ها کلي جمع ميکرديم و يواشکي گوشه اي حياط با با يک کبريت آتش ميزديم...چقدرم کيف ميداد
هييييييييييييييع جواني کجايييييييييي.....
سلام خيلي زيبا بود مثل هميشه
سلام طبع لطيفي داريا ولي .. .
هيچي ولش کن ما هم اومديم تو جمع شما. . . تـــــــــــــــــحويل بگيريد ما رو . . . .
اي کلک!رقيب من شدي تبسم؟!داشتيم؟!نه جان من داشتيم!؟:))
خيلي قشنگ بود.
کلا اين قاصدک بودنو درک مي کنم،جدا از اينکه نام مستعارمه:)