• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : من . . يك . . قاصدكم . . .
  • نظرات : 4 خصوصي ، 39 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    بچه بودم. اکثرا پدرم نبود. جبهه بود.

    مامان به اين قاصدک ها ميگفت بابا خبر کن.

    يه چيزي تو گوشش ميگفتيم و فوتش ميکرديم که بره به بابا بگه... و ميگفت...

    آخراي تابستون حياط پر بود از بابا خبر کن...

    پاسخ

    آخي . . . .. چه قشنگ . . .