سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یعنی آنقدری که خودپرداز سرخیابان مرا جلوی مردم تحقیر کرد زنم نکرد.هرچند همه ادا اطوارهایش عین زن آدم میماند. پول را که دادی دستش دیگر نمیتوانی از چنگش درآوری !اول که تا رمز را میزنی میگوید غلط است!
البته مهم نیست . حالا بالاخره سالی یک بار ممکن است آدم رمزش را فراموش کند ،یا رمز ملی و تجارت و صادرات و ملتش را قاطی کند .پس دوباره میزنی و باز هم غلط اس
ت . اما بار سوم دیگر شوخی ندارد .انگار که تاریخ ازدواجت را فراموش کرده باشی به تو مشکوک میشود وتا رمز رااشتباه  وارد کردی رسما به تو میگوید دزد!بعد هم کارتت را کش میرود ! فقط مانده پلیس را هم خبر کند . حالا اگر رمز کارتت را درست بزنی تازه به خان دوم میرسی!

 

به خود پرداز میگویی: آیا وکیلم که مبلغ 150 هزار ریال دریافت کنم ؟
خود پرداز رفته کاغذ بچینه

آیا میتوانم مبلغ150 هزار ریال را دریافت کنم ؟

خود پرداز رفته پول بیارهآیا میشود جان مادرتان یک 150 هزار تومان دستی به من بدهید؟
خودپرداز پول خرد ندارد ! لطفا مبلغ رند وارد کنید

استدعا میکنم آیا میشود لطفا یک 200 هزار ریال به من قرض بدهید قول میدم برگردانم

با اجازه بانک مرکزی بعله

خلاصه که جانت بالا می آید تا با هزار منت این پول را از حلق این ربات بکشی بیرون که اگر این را از دست آن بقال کنس خسیس نچسب بد اخلاق سرکوچه که آب ازدستش نمیچکد میگرفتی شرفش بیشتر بود
تازه پولت را که گرفتی رسید را با کسر کارمزد میدهد . یعنی حدود پانصد تومان جهت نفقه و خرج عایله و پول مدرسه ی بچه ها برمیدارد
. اگر هم یک وقت خواستی خدای نکرده 200 هزار تومان بیشتر برداری عین زنت صاف در چشمانت نگاه میکند و میگوید : نمیدم ! میری ولخرجی میکنی

خلاصه اینکه ما پول هایمان در همان درز شکافته ی بالشمان پنهان کنیم شرف دارد . نه به جیب زنمان میرود نه به حلق خودپرداز
 

 


خاطره شده دردوشنبه 94/10/14ساعت 3:40 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت