سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داشتم راه میرفتم

همراه زمین

همراه زمان

"دلم " گیر کرد

دلگیر شدم

افتادم

جا ماندم

زمین از من رد شد

زمان هم

دقیقا از روی من

امسال عید از من خبری نیست

من سال پیش جایی ، جا ماندم

و

همانجا هم خواهم ماند

من امسال

در نمیدانم چندم ِ ماه ِ نجومی ِ سال ِ پیش 

خواهم ماند

و زندگی خواهم کرد ، بی زمین ، بی زمان

در یک خلا

که  فقط یک من ِ دلگیر دارد و بس!

------

امسال ، عید ، خبری از من نیست

خبری از تو هم نیست ...

قرار گذاشته بودیم بی خبرم نگذاری ، یادت که هست

...قرارمان ...؟

قرار ؟

راست میگویی ...بیقراری که بیاید قرار هم میرود

_ چرا همیشه حق با توست ؟_

 

سر همین سوال گیر کردم و افتادم و جا ماندم از زمین و زمان

وقتی فهمیدم تو همانی هستی که همیشه حق باتوست

و

...

بی خیال

بقیه اش باشد بعدا

فعلا

خبری از تو نیست ...




خاطره شده درشنبه 91/12/26ساعت 10:52 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت