شب عمیقیه
مثل سکوت تو
خوبی؟
بــِ ..ببین ..نـِ نـِشستم دارم تمام ِ خاطره هامونو رو کاغذ خط خطی میکنم
نـ ِ نـگــاه کن
هههه..
آخیییی ...این دو تا خطی که کشیدم .. هــَ ..همون خیابون همیشگیه
همون که تو تا نگات به تابلوهاش میفتاد لحنتو تلخ میکردی و میگفتی :
اینا چیه ؟ باید تابلوهای این خیابونو بردارن
هههه .. شبیه خودت گفتم ..نه؟
میپرسیدم چرا؟
میگفتی دوست ندارم دور و بر ِش هاشور خورده باشه
میخوام صاف صاف باشه
که هروقت دلمون خواست رو کاغذ بکشیمش
دو تا خط صاف براش بس باشه
... ببین لیلا...
دو تا خط صاف کشیدم
فقط دو تا خط صاف
با جای قدم هامون
یکی من...یکی تو
من گاهی یه قدم قبل تر از تو
من باز یک قدم قبل تر از تو
من باز کمی قبل تر از تو ...
من باز ...
یه قدم قبل ِ تو چون میخواسم هواتو داشته باشـــــم ...
لیلا من هنوز هواتو دارم ها ...
از همین بالای قبر ... از همین کنار ِ محبوبه ها
من هواتو دارم
من خیلی هواتو دارم لیلا ... اونقد که گاهی نفسم بالا نمیاد ...
انگار هوای اینجا تموم میشه ... همه جا پر از هوای تو میشه ...
نترس ... از تنهایی ... از بی پناهی ... من هواتو دارم لیلا
ببین
این ... این یه خط یکم منحنیه
میبینی چقدر ساده است ؟ چقدر دلنشینه ؟
این خط ِ منحنی .. هر روز صبح به من میگفت که امروز خوشبختم یا نه
اگه..اگه میشست روی لبات ...
اگه لبات میشد این خط ملایم منحنی
یعنی خدا امروز بهشتشو کرده ی خونه ی من ...
بذار...بذار الانم برات یه خط منحنی بکشم
با انگشت
روی خاک قبرت ..
بین ساقه ی همین محبوبه ها
آخه... شاید نتونی از بین خاک ها منحنی ملایم ِ صورتت رو بم نشون بدی
میخوام همیشه بخندی ... باشه ؟
بذار
....آهـــــــــــــــــــــــــــــــا....آهان..
خوبه .. قشنگه ..
داری میخندی لیلا ؟ بخند
چشمای منم دارن لبخندتو آب میدن
بخند ...
... شب عمیقیه ...
مثل سکوت تو
سکوت تو ...
لیلا
پس کــِـی صداتو از زیر ِ این همه خاک میشنوم ؟
کی برمیگردی خونه؟
خودت میگفتی زن نباید خونه شو رها کنه ...
نمیگفتی ؟
ببینمت ... نکنه خونه تو عوض کردی و حالا رهاش نمیکنی ؟
...
میدونی لیلا ..
وقتی رفتی
منو بردن آسایشگاه
فک کردن تو آسایش ِ من بودی که دیگه ندارمت
بردن منو آسایشگاه
نفهمیدن(( تو))(( من)) بودی ...
..
راستی ..
لیلا
هم خونه نمیخوای ؟
Design By : Pichak |