سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو وقتی خیلی ساکتی

نباید رهایت کرد


وقتی خیلی ساکتی

باید نگاهت کرد . . . نگاهت کرد .  . . نگاهت کرد

دستت را گرفت

تورا نشاند

سرت را روی پا گذاشت

باید نگاهت کرد و. . .

بعد تو خودت کم کم میشکنی

سکوتت را

بغضت را

میگویی . . .

میباری . . .

من اما این روزها . . . هرچه مینشینم سر قبرت

هرچه نگاهت میکنم. . . هرچه نگاهت میکنم . . . هرچه نگاهت میکنم

نه سکوتت را میشکنی . . . نه بغضت را

ساکت میمانی

ساکت ساکت

انگار تو از زیر خاک ها مرا نگاه میکنی

من میشکنم

سکوتم میشکند

بغضم هم. . .

سرم را روی پایت میگذارم . . . روی خاک های قبرت .  . .

. . .

لیلا ...

دکترها میگویند نباید به تو فکر کنم . . .

نباید به چشمانت . . . به دستانت . . . به سکوتت . . . به مهربانیت

من اما هنوز فکر میکنم

چشم های زلال اگر خاک آلود شوند میسوزند

یا دست هایت . . . زیر فشار سنگ های بزرگ. . .

من هنوز فکر میکنم

و دعا میکنم

کاش بوی محبوبه های روی قبر

به تو که آن جا ارام خوابیده ای برسد

تا اگر گریه کردی . . .

زود ارام شوی ..

مثل ان روز ها

که لبه باغچه ی کوچکمان

باران میشدی و شبنم محبوبه ها

مثل من

وقتی الان

کنارقبر کوچکت  . . .

باران میشوم

و شبنم محبوبه ها

. ..

دلم گرفته لیلا

دلم گرفته


خاطره شده درجمعه 91/6/10ساعت 2:0 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت