سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

(یا احکم الحاکمین یا اعدل العادلین یا اصدق اصادقین یا اطهر الطاهرین یا احسن الخالقین یا اسرع الحاسبین یا اسمع السامعین یا ابصرالناظرین یا اشفع الشافعین یا اکرم الاکرمین.)

قبل از هر حرفی شهادت مولای متقیان علی_علیه السلام_رو به سومین سامعان وبلاگ تسلیت عرض می کنم...

شبای قدر...شبای پر قدر...شبای سرنوشت...شبای....رو نباید از دست داد امیدوارم توفیق درکش رو داشته باشیم.

امروز می خوام از سرنوشت حرف بزنم....از بازی روزگار...از تقدیر و قدر...

نمی دونم دلهره ایی که مدتهاست تو وجودم رخنه کرده از کجا ناشی میشه؟

امروز می خوام نه از دغدغه های یک شاعر...بلکه از دغدغه های یک انسان بنویسم.

واسه همین عرصه وسیع میشه و زبان...

خانواده..درس...دانشگاه....شعر و هزار تا مسئله ی گفتنی و نگفتنی شده دلهره های دیروز و امروز و احتمالا فردای!! من.

انسانهای اولیه شاید می تونستند به هم اعتماد داشته باشند_تازه اون هم شایــــــــــــــد!_

ولی الان.....

فسیل اعتماد از آثار باستانی ارزشمندیه که دیگه نمیشه پیداش کرد!!!!

اصلا نمی خواستم در این رابطه بنویسم..نمی دونم این چه حسیه که منو وادار می کنه آه بکشم و دگمه های کیبورد رو فشار بدم؟؟

بگذریم

میرم سر دلهره هام

اگه بخوای تو شهر خودت درس بخونی از خوندن تنها رشته ایی که دوست داری محروم میشی

اگه بخوای تنها رشته ایی که دوست داری بخونی باید تحصیل تو یه شهر غریب وخوابگاه و دوری و دلتنگی و هزار جور مکافات رو تحمل کنی.

اگه بخوای درس نخونی آرزوهات می رن تو کما...بعد از یه مدت هم اعضاشونو اهدا می کنی به آرزوهای یه نفر دیگه تا زنده باشه با آرزوهاش!!!!

پس گزینه دوم رو با ترس و لرز انتخاب می کنی و خودت رو می سپری دست خدا...

حالا تویی

با یه شهر عجیب وغریب و وحشتناک

و دوری

و دلتنگی

و وحشت

و بی اعتمادی

و....

البته

فقط دلت به این قرصه که خدا هست!

 

حالا

تویی و

ایمانی که باید حفظ بشه

وصداقتی که باید تو چشمات سیوشون کنی

ودلی که نباید علف هرزه توش رشد کنه

و ذهنی که فقط باید درس بخونه

و البته

گاهی شعری که

دلتنگیهات رو

ببره رو صحنه ی نمایش...

 

حالا شمایی

و دست دعایی که دلهره ها رو ریشه کن می کنه...

.........................................................

1-نمی خواستم بیشتر از این بنویسم...حالم خوب نیست می ترسم حرفام...

2-شبای قدر از همگی التماس دعای ویژه برای خودم و وراج دارم.

3-ببخشید که آپ کردنمون اینقدر طول کشید...وازهمه ی دوستانی که به وب دوستانه ی ما سر می زنند ممنونم.

یا علی


خاطره شده درچهارشنبه 88/6/18ساعت 4:23 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت