سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هرچه میگذرد

بیشتر مطمئن میشوم

پایدار ترین و شیرین ترین زندگی ها

همان خاله بازی دوران کودکی است


که شاید مهم ترین اتفاقش به صدا درآمدن زنگ خانه باشد

. . . دیلینگ دیلینگ دیلینگ. . .

و نشاندن یک مهمان خیالی بر روی زمین کنار عروسک ها

و طعم چای داغی که

از فنجان پلاستیکی خالی سر کشیده میشود

با قندهای سفید کاغذی

 . . . بی دغدغه. . .

 گاهی که مهمان افتخاری خاله بازی های خواهرم میشوم

طعم زندگی را با تمام وجود حس میکنم

وقتی با محبتی خالص کاسه ی خالی اش را کنارم میگذارد و میگوید :

بفرمایید آش!

و من هم کودکانه

فارغ از سن و عقل و منطق و حقیقت

قاشق پلاستیکی را در دهانم جای میدهم و با ولع دستپختش را مز مزه میکنم

"بــَـــه بــــَـه"

خالص تر از لبخند آن لحظه اش هیچ جای دنیا پیدا نمیشود

وقتی من از طعم آش داغ نخورده  لذت میبرم

لذتی بیشتر از تمام آش هایی که خورده ام و. . .

*. . .فقط خورده ام. . .*

چقدر بوی محبت دارد تعارف هایش

چقدر معنای "حبیب خدا" دارند مهمان هایش

چقدر کیفیت دارد مهربانی اش...لبخندش ...

 حال و هوای خانه اش آرام است

چقدر رنگ و بوی زندگی دارد

قالی کوچک یک متری اش

گهواره ی پارچه ای عروسکش

ظرف های خالی پلاستیکی اش

. . .

_این "مثلا "قابلمه اس

_ اینم "قوری"ه

کتاب ادبیاتم  را نشانم میدهد

_ این یکی "مثلا"سینی ِــه

و من چـــقـــدر این "مثلا"هارا دوست دارم

مثال ها , تشبیه ها

مجاز هایی کودکانه  که از حقیقت های ما حقیقی ترند

گاهی آنقدر غرق بازی اش میشوم که نگرانم میشود

میخندد و تذکر میدهد :

"آبجی الکــــیـــه هـــــــا "

خوش به حالت 

نمیدانی باید فقط به تمام این* الکــــــــــی ها*دل خوش کــــــرد

اصلا

هرچه شیرینی است برای الکی هاست

آخر

"راستکی" ها . . .

گاهی . . .

خیلی خیلی "الکی"

آدم را "راستی راستی" پیر میکنند

. . .

راستی ...دوست داری  . . مادر بزرگ خاله بازی هایت شوم؟


خاطره شده دردوشنبه 90/12/1ساعت 12:27 صبحبا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت