سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولین بار است که قلم به صراحت بر میدارم دور از ادبیات و آرایه و کنایه و تلمیح و ایهام...

و خیلی وقت است پا از اظهار نظر سیاسی بیرون کشیده ام . و تماشا میکنم و در ذهن خود نتیجه گیری ..

اما اینبار....شاید اولین بار (تر)ین وقت است که خیلی سریع در مورد یک اقدام موضع میگیرم و دست به قلم میبرم...

در فضای جامعه ای که دانشجویش رکود سیاسی دانشگاه  را با زبان بسته و گلوی پر بغض تحمل میکند...

در فضای سیاسی دانشگاهی که  دانشجویش نگاه مضطرب به سر در حراست  می اندازد و خودش را پشت درس و انجمن علمی و نهایت اسم مستعار مخفی میکند...

در فضای سیاسی ای که کرسی های آزاد اندیشی اش با جمعیت پنجاه نفره در یک محیط بسته و بدون اطلاع رسانی و با موضوعات روز مره برگزار میشود

 و بعد هم آقایان!! گزارش میدهند که کرسی آزاد اندیشی را برگزار کردیم...رهبرا از تو به یک اشاره و ...!!

در فضای سیاسی ای که دانشجو می نشیند و تهدید نظامی صریح امریکا ..اسراییل و انگلیس را میشنود . . .

و بعد تماشا میکند که  دست نشانده های استکبار ,نقاب بر چهره در کشورش راست راست راه میروند و قر و اطفار میریزند و راه به راه نطق میفرمایند...

در فضای سیاسی ای که گوش دانشجو را از پنبه های مغلطه پر میکنند و رکود به خوردش میدهند و دین و سیاست را همراه هم از فکرش خارج میکنند...

در فضای سیاسی ای که دانشجو موظف میشود گوش جان بسپارد به :"همه چی آرومه" و کنار دستش شهریاری را خون بریزند و غلط های زیادیشان را زیاد تر کنند...

در فضای سیاسی ای که رهبرش میگوید:خدا لعنت کند آن دستهایى را که تلاش کرده‏اند و مى‏کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند.

 و آقایان مسئولین صریحا میگویـــنـــد دانشگــاه نباید دچار چالش های سیاسی شود...

تعجب نکنید اگر افتخار میکنم که

دانشجویان از دیوار سفارتی بالا میروند و پرچـــــــــــــم ننگـــــینـــش رابه زیــــــــــر میکــشـــنـد . . .

و تـعــجـبــ نـکـنـید اگـر نـدای حـمـایـــتــــــــــــ تـمـام دانـشـجـویان   بر سر انگلستان  فریاد شود...

من افتخار میکنم وقتی میبینم دانشجو هنوز جرات باتوم دیدن و فریاد حق سر دادن دارد...

من افتخار میکنم وقتی میبینم دانشجو وظیفه ی خودش را شناخته و نیازی به صراحت امر یا صراحت نهی ندارد..

من ..دانشجوی نسل سومِ(( انقلاب ندیده)) و از جنگ ((خاطره شنیده))...افتخار میکنم که دانشجو هنوز میداندکه

حفظ اقتدار این کشور......مقتضی آن است..که با روباه پیرجسور ...برخوردی شود....که دیگر جرات نکند پایش را از گلیمش فراتر بگذارد...

البته ما برای آقایان محکوم کننده همچنان احترام قائلیم...

آن ها به وظیفه ی شان!!محکوم کردن !!!برسند و دانشجوهم  به وظیفه اش . . .

اما کاش

بردانشجویان ما تاسف نخورند.....این ها همان دانشجویان سی سال پیشند که مایه ی افتخار تمام تاریخ شدند...

ورود به ســفارتـ کـار غیـر قانونی اســتــــــــــــ..اما تســــــــــخــــیر لانه ی جاسوسی نه....

والسلام.



خاطره شده درسه شنبه 90/9/8ساعت 10:38 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت