شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اشک لبريز از هواي اتاق!
خنده هايم پر از صداي سکوت
چشم هايم نشسته بر ديوار
من و تنهايي و غم و هپروت
مانتوي مشکي م تنم مانده
هيچکس در حوالي من نيست
خآنه از هرکه نيست پر شده است
خآنه از هرکه هست هم خاليست
بوي مرده گرفته دستانم
طعم حلواي داغ دردهنم
نيست بين لباس هاي,کمد
گم شده بند نازک کفنم
عطرهايم جلوي آيينه /سدر و کافور و عود هم دارم /گاه گاهي به جاي ادکلنم/ بوي کافور بر تنم دارم/ خآنه م تنگ و سرد و تاريک است /تن من هم بزور جا شده است/ بين ديواره هاش فاصله نيست /خآنه ام مثل قبرها شده است/ نعش من روي شانه ام مانده /مرده اما هنوز پر درد است /شانه هايم چقدر ميلرزد/چقدر باز خآنه ام سرد است . شاعر : خود ِ بيخودم !
@بداهه ي بعد از قبرستان ... @ کپي نشود @اراجيف است . نشر اراجيف ممنوع
بي نظير بود . احسنت واقعا ........شعرهاتون به مراتب از عاشقانه ها و نثر هاتون قوي ترند
زيبا
عه . آقاي افشار همه ميگن نثر هام قوي ترن که !
ممنون " حرف امروز من "
نظر منه البته . نثرهاتون محتواي زيبا و دلنشيني داره مثلا عاشقانه ها ولي تو فرمشون اين نقد وارده که آهنگين نيستن ( در همون اندازه اي که از نثر انتظار ميره ) .
* سميه *
يه خاطره تلخ رو برام زنده کرد
سبحان.
خآنه از هرکه نيست پر شده است ../ اين مصرعو دوسش داره..
ممنونم. خب همه ي نثر ها که نبايد آهنگين باشن .
ببخشيد سميه خانم... ... / کي دوسش داره آقا سبحان ؟
سبحان.
سبحانو ميگم بانو.. اون مصرعو دوس داشت..
خدا آخر و عاقبت همه ما رو ختم بخير بفرمايد. آمين
خانم ِشاعر اون روز برام دعا کنيد لطفا
آهان / واي آقاي فخري ... کوتا بيايد ..دي : / کدوم روز خانم نورالزهرا ؟
همون روزي که «گم شده بند نازک کفنم»
اهان. دور از جون
اميد...
خيلي عاليه
ممنون آقا اميد
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top