پيام

تبسم بهار ♥
93/7/3

+ برعکس ِ مرگ خيلي از آدمها ، مرگ ِ من ، داغ ِ دل نشيني است . بلاي پر خير . مثل شوکي که به قلب ميدهند اما به خاطر همان شوک به تپش مي افتد . زندگي ميکند . . .

بانمک 93/7/3

حرف از مرگ ميشه ياد عزيزام مي افتم...:(

عجب

خادمه . بش فکر نکن . مساله ي خاصي نيست ...

نبود ِ عزيزا مسئله نيس؟

مرگ مساله نيست .

مرگ پيش زمينه نبود ِ عزيزاس..علت و معلوله...

ماهم روزي خواهيم مرد و لابد آن روز عزيزترين هايمان بشدت خواهند گريست و فکر خواهند کرد که بي ما حتي يک روز هم زنده نميمانند . اما زنده ميمانند و کم کم فراموش ميکنند و باز قهقهه خواهند زد. : )

شايد بخندم ولي فراموش نيمکنم...غير ِ ممکنه..

هيچکي فراموش نميکنه . ..

پس قهقهه نميزنم...غم ِ تلخ ِ از دست دادن ِ عزيزا شيريني ِ خنده رو هم از آدم ميگيره...

طبيعت ِ روزگاره . . . مرده ها منتظر ِ مان !

مرده ها اينقد گرفتار هسن ک ديگه نميرسن منتظر ما باشن:).عزرائيله ک منتظره ک ما رو ب سر و سامون برسونه...البته ب موقعش...

:) مسئوليت جالبي داره . مث راننده تاکسي !

قشنگ بود ولي نه ! اين طرز فکر زيبا نبود :| ميميري باس پاشيم بيايم بهشت زهرا شبه دير وفته سخت ميشه :|

مث ِ واسطه ِ ازدواج:)

: ) ....: )

*ري را

بانمک