پيام
+
پنجره را باز کردم
آسمان خالي شد کف اتاقم
خورشيد وسط اتاق دراز کشيد
نسيم آمد
کنارم نشست
کودکانه
کاغذ هايم را به هم ريخت
نگاهش کردم
خنديدم
خنديد
خورشيد روي کاغذم غلت زد
چشم برگه ها روشن شد
دستخطم به وجد آمد
جمعمان گرم ِ گرم شد
باهم نشستيم
گفتيم
خنديديم
غروب شد
خورشيد بلند شد
گفت تا شب نشده بايد برود
لبخند زد
رفت
...
گاهي تنهايي
به سادگي باز کردن يک پنجره
ميشکند

طيبه♥علي
93/3/12

تبسم بهار ♥
آمين
* گل نرگس *
و حال خورشيد و آسمان و نسيم و کاغذ و قلم و دست خط و جمع ِ گرمتان به نظاره نشسته اند ، برگ برگ ِ احساس ِ زيباي شما را ... بر لب ذکر تحسين دارند و در دل شوق ... / چ زيبا نگاشتيد ... احسنت بانو ...
تبسم بهار ♥
قديميه گل نرگس ... 91/3/25
..: *شيرازي*:..
زيباع
* گل نرگس *
:| بازپخش بود عايا ؟
تبسم بهار ♥
ممنون شيرازي جان . / بله بله :D
* گل نرگس *
مروري بر رويداد هاي هفته : دي
تبسم بهار ♥
:D
تسنيم بانو
نميشکنه...با هيچي...