شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ من دختري را ميشناسم که در کودکي شده بود مادر بزرگ ِ مهربان ِ قصه ها شب ها مينشست گوشه اي از رکود ِ اتاق ... سکوت را درآغوش ميگرفت سر تنهايي را روي پايش ميگذاشت لابه لاي هياهو و شر و شور جيرجيرک ها براي در براي ديوار قصه ميگفت قصه ي اميد قصه ي آرزو ...
*آذرخش*
کلا تو يه عالم ديگه اين شمااااااااااا.....دي
تو چه عالمي هستم ؟:) تو چه عالمي بايد باشم ؟
*آذرخش*
تو يه محيط دايره واري که انگار هيشکي نيست به غير از خودتونو ورويا هتون البته من باب توفيق اجباري اينگونه عالمي دارين:)...يعني انگار بالاجبار دارين کارايي که دوست ندارين رو انجام ميدين...دي
چه جالب :) . دارم فرش نوشته هاي قديمي رو ميتکونم . فکر نميکردم الانم همينطور باشم :)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top