شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ناگهان آيينه حيران شد، گمان کردم تويي ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تويي ردّ پايي تازه از پشت صنوبرها گذشت... چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تويي اي نسيم بي قرار روزهاي عاشقي هر کجا زلفي پريشان شد، گمان کردم تويي سايه ي زلف کسي چون ابر بر دوزخ گذشت آتشي ديگر گلستان شد، گمان کردم تويي باد پيراهن کشيد از دست گل ها ناگهان عطر نيلوفر فراوان شد، گمان کردم تويي
چون گلي در باغ، پيراهن دريدم در غمت/ غنچه اي سر در گريبان شد، گمان کردم تويي/ کشته اي در پاي خود ديدي يقين کردي منم/ سايه اي بر خاک مهمان شد، گمان کردم تويي/ فاضل نظري
*اينو خوندم.... دلم براي نبودنت تنگ شد آقا ....:( *
ناگهان
به به، خدا حفظ کنه اين آقاي فاضل نظري رو.
عالي بود
هادي قمي
گمان کردم تويي
نسيم♥
عاااالي
تبسم کجايي ؟ دقيقا کجايي ؟؟؟؟ چرا اينجا نميايي ؟؟
چقدر اين شعر قشنگه
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top