شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ کوچک که بودم بي کسي غوغا نميکرد آرام تر از من کسي پيدا نميکرد باران به روي شيشه ها انگشت ميزد نم نم خودش را ميهمان خانه ميکرد آن روز هادست نسيمي تاب ميخورد آهسته موهاي سرم را شانه ميکرد گاهي به روي شانه ام يک رشته ميبافت سنجاق با بال و پر پروانه ميکرد آن روز ها ... حالم شبيه آسمان بود از رعد و بارانم کسي پروا نميکرد من بودم و ارديبهشت و شاخه ا ي سبز گاهي چکاوک روي دستم لانه ميکرد ...
ت ب س م
عطر ياس.
خوشبحال بچگيت:)
..........
زيبا بود...bravo
عطر ياس.
واقعا
ممنون.
نسيم♥
تبسم!!!من دستم2روزه تير ميکشه ولي تاب نميخوره ....:دي
:) ) )
نسيم♥
فقط به افتخار اينکه اسممو بردي لايک زدم،يه وخ فک نکني شعرت خعـــــــلي به دلم نشستااا:)
باشه :)
نسيم♥
شوخييدم...:)))
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top