پيام
+
ايــــــــرانــيـــان چـــگــــونه اســـــــلام آوردنـــــد ؟(اميدوارم كساني كه به راحتي ادعاميكنند كه ايرانيان به زور شمشير مسلمان شده اند حال خواندن مطالب را داشته باشند)(معذرت ميخوام كامنت بعضي دوستان براي نظم مطالب حذف شد لطف كنيد دوباره بذاريد)
اقاشير حفاظ
90/8/7

تبسم بهار ♥
پاسخ به اين سوال را بايد در دو قسمت ارائه نمود.
در بخش نخست بايد گفت: به طور کلي فتوحات اوليه مسلمين در داخل ايران تقريبا از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ يا فتح به صلح.
تبسم بهار ♥
1- فتح به جنگ.
اولين نقاطي که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (يا همان محدوده عراق امروزي) بود. در اين منطقه که محل وقوع جنگهاي مهمي است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زيرا دولت و حکومت ساساني از حيثيت و موجوديت خود دفاع ميکرد و طبيعي است که بايد براي رهايي از چنگال سقوط و اضمحلال بيشترين امکانات و تواناييهاي خود را به کار ميگرفت.
تبسم بهار ♥
.2- فتح به صلح.
پس از تصرف عراق و بين النهرين نيروهاي بومي مناطق مفتوحه نيز به کمک لشکريان مسلمان آمده در فتح ساير مناطق، با آنان به همکاري ميپرداختند. مسلمانان هر چه بيشتر در فلات ايران پيش مي رفتند پيشروي با صلح نيز بيشتر مي شد مگر در سرزمين فارس
تبسم بهار ♥
فارس: در سرزمين فارس فتح به جنگ بيشتر بود. زيرا اين منطقه پايگاه اعتقادي و خاستگاه نژادي ساسانيان بود و نفوذ آيين زرتشت در آنجا ريشههاي استوارتري داشت.
خراسان: در خراسان نيز اغلب فتوحات صلح آميز بود. زيرا ديگر اميدي به بقاي حکومت ساساني وجود نداشت.
تبسم بهار ♥
نهاوند: بلاذري مينويسد: «پارسيان از شهر بيرون شده پيکار ميکردند و مسلمانان ايشان را هزيمت ميداند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان ماليات است) و جزيه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقي گذارده متعرض آنان نشدند».
.
تبسم بهار ♥
دينور: مردم دينور پس از يکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزيه، بر جان و مال و فرزندان خويش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذيرفت.
تبسم بهار ♥
شهرهاي ماسپذان ، شيروان و صميره: اين شهرها نيز به اين شرط که فرمانده عرب خون هيچ يک از ايشان را نريزد يا آنان را به اسيري نگيرد و زر و سيم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.
تبسم بهار ♥
همدان: اين شهر تبديل به گريزگاه سپاهيان ايرانياي شده بود که در نهاوند شکست خورده و فراري شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرايط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگيرند و کاري به اموال و منازل آنان نداشته باشند.)
تبسم بهار ♥
اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جي» صورت پذيرفت که مورخين در مورد آن مينويسند: مسلمانان پس از نبردي کوچک جي را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزيه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مالشان امان دادند. و به همين طريق بر ساير نقاط اصفهان چيره شدند.
و به همين ترتيب ساير شهرهاي ايران ...
تبسم بهار ♥
.بخش دوم: جامعه ايراني در رويارويي با اسلام و اعراب
انگيزه و نحوه برخورد هر يک از اقشار اجتماعي ايران با اعراب و اسلام تقريبا متفاوت از ديگري بوده است که به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
تبسم بهار ♥
1- دربار سلطنتي، اشراف.
يزدگرد سوم، پادشاه ساساني و خاندان سلطنتي از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بيشتر به درخواست مسلمانان مبني بر قبول اسلام جواب منفي دادند و با هر شکست يک گام به عقب مينشستند
تبسم بهار ♥
2- امراي سپاه ساساني.
اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتش ساساني و نيز اشراف نزديک به دربار سلطنتي ، عموما در مقابل سپاه مسلمين ايستادگي ميکردند، زيرا موجوديت آنها به حکومت ساساني وابسته بود و راه ديگري برايشان متصور نبود.
3- حکام، امراي محلي و دهقانان.
اين گروه نيز خود دو دسته ميشدند : 1- حاکمان مناطق غربي 2- حاکمان مناطق شرقي.
تبسم بهار ♥
و در انتظار پيروزي بر حريفان خود بودند. شاهزادگان ساساني حتي سالها پس از سقوط اين سلسله هنوز هواي سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان يزدگرد در سال 110ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود
تبسم بهار ♥
در مناطق غربي برخي از اين حکام به تنهايي يا در کنار امراي نظامي به رويارويي با سپاه اسلام پرداختند اما در نهايت به علت فقدان حکومت مرکزي و اينکه اتکاي آنان در گذران زندگيشان بر درآمدهاي ارضي استوار بود به سازش با مسلمانان روي آوردند.
تبسم بهار ♥
اما در نواحي شرقي ايران همچون خراسان، حکام و اشراف محلي به ويژه دهقانان (در اين برهه زماني مراد از دهقان، کساني است که : عهده دار جمع آوري ماليات بودند) به دليل عدم انگيزه مقاومت و نيز حفظ جايگاه اجتماعي و امتيازهاي شخصي و نيازشان به مسلمانان، براي متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پيش گرفتند
تبسم بهار ♥
و حتي براي تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ايشان پيشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال 29 ق به والي بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.
تبسم بهار ♥
4- کشاورزان و رعايا.
ريچارد بولت در مورد اين دسته مينويسد: در ميان بخشهاي مختلف اجتماعي ايراني، دو گروه بيش از همه تمايل به گرايش به اسلام داشتند، اسيران جنگي و افرادي که از طبقات پائين جامعه بودند مانند رعايايي که در اراضي کشاورزي به کار مشغول بودند.
تبسم بهار ♥
بررسي مفاد اولين عهد نامه هاي صلح ميان فاتحين مسلمان و بزرگان محلي ايران حاکي از عدم اعمال سياست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذيرش دين اسلام از سوي اعراب مسلمان است.
تبسم بهار ♥
اينکه بسياري از کارگزاران نظام پيشين، بدون تغيير آيين خود، به خدمت نظام جديد درآمدند، اين حقيقت را روشن ميسازد که مسلمين اصراري بر پذيرش اسلام از سوي شکست خوردگان نداشته اند حتي در اين راستا هيچ کوشش آگاهانهاي از سوي لشکريان مسلمان مشاهده نميشود.
تبسم بهار ♥
از سوي ديگر با آن که اسلام خود، داعيه جهان شمولي داشت اما روشن است که بايد ميان فتوحاتِِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کيفي و هم کمي تفاوت نهاد. به عبارت ديگر گرچه در مجموع، فتح اسلامي بوسيله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بين کشورهاي فتح شده به زور جنگ نبود.
تبسم بهار ♥
برخي از محققين نيز بر عدم اعمال زور و فشار از سوي مسلمين در جهت تغيير دين ملل فتح شده از جمله ايران تاکيد ورزيدهاند.
جهت مطالعه و کسب اطلاعات بيشتر مي توانيد به کتاب ذيل مراجعه فرماييد:
حسين مفتخري و حسين زماني، تاريخ ايران از ورود مسلمانان تا پايان طاهريان، تهران، سمت، 1381، ص 29و
تبسم بهار ♥
منابع:
. بلاذري، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبري، تاريخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1364ش، ج2، ص378.
. بلاذري، فتوح البلدان، ص304.
تبسم بهار ♥
حسين مفتخري و حسين زماني، تاريخ ايران از ورود مسلمانان تا پايان طاهريان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30. .يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، تهران، عليم و فرهنگي، 1362ش، ج2، ص43؛ فتوح البلدان، ص258. . طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج4، ص33.
تبسم بهار ♥
. يعقوبي، البلدان، ترجمه آيتي، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، چاپ سوم، ص330؛ يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج2، ص167.
. گروش به اسلام در قرون ميانه، ص44.
. کارنامه اسلام، ص11؛ تاريخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.
. برتولد اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي، ترجمه جواد فلاطوري، تهران، علمي وفرهنگي، 1364ش، چاپ دوم، ج1، ص240؛ تاريخ گسترش اسلام، ص152
تبسم بهار ♥
.
سوته دلان
http://javadmsj.parsiblog.com/MLink/?5401595
*علي يزداني*
فكر كنم يكم غير معقول باشه همه چي به اين خوبي حل شده باشه!اينا خيلي دوستانه شد...و به نظرتون ايا برا نشر اسلام نيازي به جنگ بوده،مگه خدا احتياج به اين داره كه جنگ بشه؟!...راستي كي سرپرست اين جنگ ها بوده!
اقاشير حفاظ
مطمئنن اگه عمر دستور حمله به ايران رو نميداد ايراني ها خود به خود مسلمان ميشدن ولي خب عمر لعنت الله عليه شعور اين چيزا رو نداشت