پيام

تبسم بهار ♥
89/9/6

+ براي رفع دلتنگي زير لب ميخوانم:با همين چشم هاي خود ديدم، زير باران بي امان بانو!/ درحرم قطره قطره مي افتاد آسمان روي آسمان بانو/ صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خيس مي شوداما/ به خدا گريه هاي من گاهي دست من نيست مهربان بانو/ گم شده خاطرات کودکي ام گريه گريه در ازدحام حرم/ باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو/

هلوع♥ 91/6/30

باز هم مثل کودکي هر سو مي دوم در رواق تو در تو/ دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو... /شاعري در قطار قم - مشهد چاي مي خوردو زير لب مي گفت: /شک ندارم که زندگي يعني، طعم سوهان و زعفران بانو/ شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است/ بغض يعني که حرف هايم را از نگاهم خودت بخوان بانو

اين غزل گريه ها که مي بيني آنِ شعر است، شعر آييني/ زنده ام با همين جهان بيني، اي جهان من اي جهان بانو! /کوچه در کوچه قم ديار من است شهر ايل من و تبار من است/ زادگاه من و مزار من است ،مرگ يک روز بي گمان .../سيد حميدرضا برقعي

خوشبخت قوم طايفه، ما مردم قميم /جاروکشان خواهر خورشيد هشتميم/ اعجاز اين ضريح که همواره بي حد است/ چيزي شبيه پنجره فولاد مشهد است

من يک يتيم بي کس و بي يار و ياورم/يک لحظه باز کن براي من آغوش..مادرم..

زيبا بود

مرسي!

خيلي زيبا ست

بغض يعني كه حرفهايم را از نگاهم خودت بخوان بانو. عالي بود مرسي

ممنون..