پست جديد كو آيا؟!

من بازگشت پيدا کردم.پارسال...

سلام
ز هجر روي پدر اشک از بصر مي ريخت
نه اشک از بصر ، او لخته جگر مي ريخت
به گرد شمع وجود علي چو پروانه
ز سوز آتش اندوه بال و پر مي ريخت
گهي به خانه ، گهي در بقيع و گه به احد
گلاب اشک ز داغ غم پدر مي ريخت
به موج حادثه شد غرق کشتي عمرش
ز بهر ديده خونين خود گهر مي ريخت
فکنده لرزه بر اندام اهل ظلم ونفاق
ز آه سوخته سينه ، چون شرر مي ريخت
به ياد غربت و تنهايي علي زهرا
هماره حافظي اشک از دو چشم تر مي ريخت
01:57 يا زهرا...

تو به اين ميگي ناشيانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظرم شما حق نداريد راجب اطرافيانتون اينطور ديدي داشته باشيدشايد بعضي از اون خاک گرفته ها بهتر از من و شما باشند

مثل هميشه عالي

دلت شاد

تبسم جان اتفاقا خــــــــــيلي هم قشنگ بود...

من هم بازگشت ميخواااام....
:((

التماس دعاااااااااا ي شديد!

سلام...

اتفاقا خيلي هم قشنگ بود...

اين روزها خاك كه ما آدما باشيم هم خاك مي گيريم...

سلام
به نظر من که زيبا بود/ممنون

سلام تبسم جونم
خيلي قشنگ نوشتي ولي آخه چرا انقد غمگين :((((((((( ؟؟
برات روزهاي شاد رو آرزو مي کنم.
مراقب خودت باش عزيزم

راست ميگي

فقط وقتي ميريم بيرون يادمون ميفته که بازگشته همه بسوي اوست

وقتي هم که ميشنويم انا لله و انا اليه راجعون تنمون ميلرزه که حتما باز يکي مرده!

مگه آدم زنده نميتونه به خدا بازگشت داشته باشه؟!

هممون به بازگشت نياز داريم...نه و قتي که مرديم! همين حالا...توي زنده گي

سلام....

خوبي آجي؟نوشته هات که رنگ و رويه ديگه ايي گرفته....

با اين مفهوم خيلي مانوسم.....دلم مي خواد برم....اين روزها اونقدر بارون تهمت و زخم زبون شديده که روزي چند بار روحم مي خواد از تنم بزنه بيرون....باورت ميشه؟ اصلا اغراق نمي کنم....به زور روحمو دوباره جا ميدم تو تنم....هر چند ديگه به تنم نمياد....

دلم شکسته....اونقدر که بي صدا گريه مي کنم که لازم نباشه برا دوستام علت شرح بدم....

برات دعا مي کنم....

ياعلي

زيبا روان بوداما خيلي نااميدانه وغمگين!

زيبا بود ...

آپم.

الان من كه دقيقا نفهميدم دلت چي ميخواست؟؟؟؟