سلام خوبي آجي جون؟چقد نوشتي ماشالله...
خيلي وقت بود سر نزده بودم...شرمنده...ببخشيد ديگه
دلم برات يه عالمه تنگ شده...امتحانامم هنوز تموم نشده
راستي به مطلبت بايد اينو هم اضافه کني...که تهران جاييه که آدم بايد تو اون از مورد اعتمادترين افراد هم بترسه...(البته منظورم صرف تهران يا تهراني بودن نيستا!!!منظورم تو محيط مملو از گناه و ...ونعوذا بالله گناهکار بودن و ...است)البته بازم شايد حق با دوستان تهراني باشه مثل اکثر موارد!!!ولي مرا که به خيرشان هيچ!اميد نيست...لطفا بگوييد شر مرسانند...
انگار نفس کشيدن تو اين فضا اثر قهري رو آدم ميذاره...احساس ميکنم دلم يه تيکه سنگ شده...