• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : گرماي اشك من..خنكاي دل تو..
  • نظرات : 3 خصوصي ، 15 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    مصيبت بود طاقت سوز و محنت سخت ، زهرا را
    که مي ديد آنچنان بعد از پدر آشفته دنيا را
    چو شب ، روز شبابش تيره گون گشت از غم دوران
    وليک از چشم اختر بار ، روشن داشت شب ها را
    ولايت را حمايت کرد و نايل شد شهادت را
    که گريان ساخت داغش ساکننان عرش اعلا را
    قيام دختر خيرالبشر درس است تا محشر
    همه دوشيزگان و بانوان اهل تقوا را
    يتيماني که شب ديدند پنهان قبر مادر را
    زدند آتش ز آب و ديده خود قلب بابا را
    چمن هرجا گلي پژمرده بيني ياد کن زهرا را
    که افسرده از غمش تا روز محشر قلب گل ها را

    22:09 يا زهرا...

    پاسخ

    سلام/خيلي زيبا بود.ممنون از حضورتون