واقعا چه حالي مي دهد عقده خالي کردن
salam.
دوست عزيز و آبجي خوب .بسيار جالب و دلنشين بود .التماس دعا .آرزوي سعادت و سلامت دارم .
سلام
مصيبت بود طاقت سوز و محنت سخت ، زهرا راکه مي ديد آنچنان بعد از پدر آشفته دنيا راچو شب ، روز شبابش تيره گون گشت از غم دورانوليک از چشم اختر بار ، روشن داشت شب ها راولايت را حمايت کرد و نايل شد شهادت را که گريان ساخت داغش ساکننان عرش اعلا راقيام دختر خيرالبشر درس است تا محشرهمه دوشيزگان و بانوان اهل تقوا رايتيماني که شب ديدند پنهان قبر مادر رازدند آتش ز آب و ديده خود قلب بابا راچمن هرجا گلي پژمرده بيني ياد کن زهرا راکه افسرده از غمش تا روز محشر قلب گل ها را
22:09 يا زهرا...
اون وقت امام رضا مي شن دايي....
نمي دونم چرا اين متن رو خوندم به تنها چيزي که فکر مي کردم همين بود...
ولي خوبه ها..... مادر حضرت معصومه...دايي امام رضا...پدر بزرگ امام موسي کاظم....
..........
نقطه ها آه بود....دلم برا حرم تنگ شده
خوبي آجي؟
منم خوبم....دارم بهتر ميشم....دعا مي خوام
.........
ياعلي
نفس تنگ من از تنگي روحم باشد
چون که او گشت فراخ اين نفسم آزاد است
راستي شما متولد چه سالي هستيد؟
و چه ماهي؟
کنجکاوم بدونم.... مجردي ديگه؟
خيلي زيبا مي نويسي!!!
چقدر دلم مي واست جاي تو بودم و ميرفتم حرم.....
.......... دل منم خيلي تنگه...
تبارک الله به اين قلم و ذهن
تبارک الله
ماشاالله
موفق باشي