يکي رو ميشناسم که نه مادر داره نه پدرتوي سفري که با هم رفتيم، با يه نفر آشنا شديم و سه تايي حرف ميزديم. توي صحبتمون چندبار حرف از پدر و مادر زديم و او هر دفعه سکوت کرد... راستش بعدا که يادم افتاد خيلي ناراحت شدم که چرا مواظب نبودم و مراعات اون دوست رو نکردم.خيلي سخته مادر نباشه تا همدم و غمخوار آدم باشه...
خدايا! منو ببخش، من هنوزم نفهميدم مادر يعني چي...
سلام خيلي قشنگ بود و پر از احساااساات سرد و گرم ...
مخصوصــا آخريش معرکه بود !
سلام....[لبخند]
قراره يه کار زيباي جمعي انجام بشه....ازتون دعوت ميکنيم به جمع ما ملحق بشيد...
منتظريم.[گل]
ت . ت .ت ؟؟
فحشه؟!؟!؟!!!!!!!!!!!