وبلاگ :
ســ ا مـــ ع ســــ و م
يادداشت :
انگار که نبايد
نظرات :
2
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
اميد...
وقتي يه جايي نشسته اي و با اعتماد تکيه ات رو دادي بهش ..وقتي يهو فرو ميريزه ...آگاهانه خودشو کنار ميکشه جسارت آدم کم ميشه..وقتي تو خونه ي امن خودت زمين زير پات ميلرزه و رختخواب گرمت رو از اعتماد خالي ميکنه و پرش ميکنه از حس رها شدگي(اين کلمه رو با تمام وجودم انتخاب کردم)..حس رها شدگي...و بعد همه چيز جلوي چشمات تار ميشه و همه جا رو مه آلود ميبيني و اين کمي ديد و تاري ديد باعث ترس و کم شدن جسارت ميشه..درست شبيه راننده اي که فقط دو متر از روبروش رو ميبينه و جسارتش در گاز دادن کم ميشه..وقتي ..بذار ديگه چيزي نگم..براي بهتر نشون دادن منظورم بهتره نويسنده و همه ي خواننده هاي اين کامنت به اين کلمه خوب فکر کنن...چند لحظه خواهش ميکنم فکر کنيد...به اين کلمه( حسِ رها شدگي)