در فروبسته ترين دشواري ،در گرانبارترين نوميدي ،بارها بر سرخود ، بانگ زدم :- هيچت ار نيست مخور خون جگر ،دست که هست !
(فريدون مشيري)
قدوم هميشگي مجازيتان سبز و استوار!!!
قدم رنجه بفرمائيد!!
در پاسخ سوالتون: چطوري جوون؟
داغونم داغون............. اخه من کدوم تخلف رو کردم که پارسي منو مسدود کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اين توصيف از جوونا هم جذابه هم آموزنده
ولي راستش حکايت تلخي است از نشناختن
نشناختن جوون توسط پدر و مادرها
نشناختن سرمايه عظيم و دست يافتني
نشناختن دوره اي تکرار نشدني
نشناختن چراگاه شيطان
نشناختن فرصتي براي معراج
نشناختن صعود و سقوط
خوشحالم که يکي پيدا شد تا اين شناخت رو يادآوري کنه
خوشحالم يکي حرف دلمو زد تا شعرهام معناشو بدست بياره
خوشحالم يکي از جنس باران زمين خشک ذهنمون رو تر کرد
بهتون تبريک ميگم
خوب مي فهميد خوووووووووووووووب
3-
رفيق بي رفيق، نه رفيق زندگي، نه غير آن، با بي کسي سر ميکنم اين روزها...؛
به خبر هاي اينترنتي علاقه مند و کلا 2-3 تا وبلاگ رادنبال ميکنم(يکيش برا خودمه)؛
پول الحمدالله زياده ، پول که باشه همه کاري ميشه باهاش کرد چه برسه به ازدواج؛
هيئتي هستم ولي نرمال( با زير پيرهن سفيد ميرم هيئت(اين جمله تخصصي پسر هاست شما درک نميکنيد))؛
2-
يک سري 2 شبانه روز چيزي نخوردم(الا آب) و اصلا متوجه نشدم؛ مثل شتر کار ميکنم البته با سرعت خرگوش
بکن نکن خوبه ،من از زور گويي متنفرم؛
تعبد شديد به اشخاص خاص دارم و کلا بي منطق هستم ؛
پشت فرمان سعي ميکنم حال عقبي يا جلويي را بگيرم(بر خلاف سرعت آن حرکت ميکنم يا کند يا تند، البته با نور بالا ماشين جلوييم معمولا کور ميشه، خيلي حال ميده)
هرچي واسم بخرن يا سوغاتي بيارن ميپوشم، کلا از خريد وبازار متنفرم؛
اصلا و هيچ گاه نه جذاب بودم نه هستم نه فکرشو کردم نه دوست دارم فکرشو بکنم؛
کسي باهام مشورت نميکنه ،و دوست ندارم مورد مشورت واقع شوم، از مطرح شدن هم فراريم؛
ايا من جوانم؟
شايد اينگونه به نظر برسد که بگويم من خاص هستم ولي نه عادي تر از عادي:
زيبا بودن را باخودم به گور بردم وهيجاني بودن را نميفهمم؛
شب دير خوابيده و با صداي خروس همسايه مان بيدار ميشوم(معمولا از3بامداد ميخونه) ؛