• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : ميخواستي جليلي نباشي ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 30 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 5 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    ... آري ميخواستي جليلي نباشي از همين الان کمر به مقابله با تو بسته اند با حقد و کينه و تهمت و .... ميخواستي جليلي نباشي...
    بسم رب المهدي
    سلام عليکم ؛ خدا خيرتون بده انشاءالله بسيار زيبا بود با آرزوي موفقيت هاي روزافزون شما...
    التماس دعا ياعلي مدد...
    عالي بود....ماشاالله....خدا قوت
    خيلي خوب بود مظلوميت يعني همين ديگه! شاخ و دم که نداره

    سلام

    با دوپست گعده هاي انتخاباتي محله ي ما و ايران فردا بااين 8 نفر به روزم تشريف بيارين نظراتتونو ببينم خوشحال ميشم


    يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
    ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
    از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
    مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
    دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
    التماس دعاي فرج
    سلام... آخر الزمان خيلي عجيبه... روز به روز ،عجيبتر ميشه ...حرف دل خيلي ها بود...موفق باشيد
    پاسخ

    عليکم السلام

    مرحبا افرين ايول درود هرچي بگم کم گفتم گل کاشتي.ب شما ميگن عاقل.شناختي توصيف کردي.صدباريک الله.ماشالله.خدا حفظت کنه.خدا عاقبتتو ب خير کنهو شرمنده حضرت زهرا نشي.انتخابت ايول داشت
    پاسخ

    :)
    فوق العاده بود , خيلي عالي , موفق باشيد , اجرتان با خدا
    خانم اجازه؟
    اجازه هست از متنتون با ذکر منبع در وبلاگمون استفاده نماييم؟
    اخه ما هم حامي دکتريم:)
    پاسخ

    سلام. صد البته :)
     <      1   2