باشه شما خوب
غصه نداره که :)

به سراغ من اگر مي آييد،
پشت هيچستانم.

پشت هيچستان جايي است.

پشت هيچستان رگ هاي هوا ،
پر قاصد ها ييست که خبر مي آرند،
از گل واشده ي دورترين بوته ي خاک .

روي شنها هم نقشهاي سم اسبان سواران ظريفي است
که صبح،به سر تپهي معراج شقايق رفتم

پشت هيچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي آيد.

آدم اينجا تنهاست
و در اين تنهايي، سايه ي ناروني تا ابديت جاريست.

به سراغ من اگر مي آييد،
نرم و آهسته بياييد

مبادا که ترک بردارد
چيني نازک تنهايي من.

نه من اصلا درموردبدي توفکرنکردم قشنگ بود وقت داشتي يه نيم نگاه به وبلاگ ما هم بنداز

سلام

باراني نيستم

باراني شدن ابر مي خواهد

ابري هرچند سياه

گاهي با رعد و برق

من صحرا هستم

و منتظر باران

تبسم هميشه بهار ببار

بدي ك اون گفته منظورش اون بدي ك تو فك ميكني نبوده..............

من فقط دلگيرم...فقط بارانيم...