• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : جايي شبيه خانه ي بابا نميشود
  • نظرات : 1 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام

    وبتون فوق العاده است

    موفق باشيد به من هم سربزنيد

    پاسخ

    سلام.ممنون

    سلام عزيزم واقعا خوش سليقه ايد و وبتون زيباست البتهمتن اين پست عالي است

    خوشحال ميشم به منم سربزنيد

    پاسخ

    سلام.ممنونم

    الان عمه جونم اونجاس... قرار بود منم باهاشون برم..اما ظرفيت پر شد و ن ش د................................:(

    دل.م ايوان طلاشو ميخوااااااااد:((((((((((((((((((

    پاسخ

    ايشالا قسمتت بشه


    چند روزي من نبودم چقدر پست جديد:)

    دست به کار بشم بخونم:)

    سلام تبسم جان

    پاسخ

    سلام مهديه جانم:) دوتاش تو ارشيوه

    دلم براي خانه بابا تنگ شده :((
    هيچ جايي در دنيا مثل اين خانه پيدا نميکني براي پاره شدن بغضت!
    انگار همه دلتنگي هايت يکباره پاسخ داده ميشود...
    يک آرامش و حلاوت خاص!


    سلام عزيزم

    اپم با اپ خودت

    سلام دوست عزيز!

    غم نديدن تو شعر تازه ساخت ...

    خوشحال مي شم بهم سر بزني

    منتظر نظرت هستم ...

    ممنون

    سلام بهار
    آپم دوست عزيز

    سلام
    بابا ما هم چيزي به تموم شدنمون نمونده
    پس کي دعوتم مي کني کنار ايوان طلايت

    اي کاش شهر ما هم دروازه داشت و ديوارهاي بلند که دور تا دور شهر کشيده شده بودند .انوقت هر وقت دلت براي کسي تنگ ميشد ميرفتي و کنار دروازه شهر مينشستي و منتظر امدنش ميشدي.
    سلام وراج:)
    من دوست قديممو وراج يادمه:)
    قشنگ بود...وپرازحس...
    پاسخ

    سلام.اااا.. قديمي هسيييي:)
    تبسم.............


    نميشه روز تولد ، آقا خودش...:(
    من عاشق اميرالمومنينم.... فکر مي کنم اگه روزي برم نجف از عشق بميرم... باور کن مي ميرم.... خوش به حالت تبسم .... زيارتت قبول.....
    سلام
    زيارت قبول
    بسيار زيبا بود.
    پاسخ

    سلام فاطمه خانوم .ممنون
       1   2      >