خيلي وقت است هواي پرواز دارم...هواي پريدن...هواي لبخند سرخ....از اينجا رفتن...انگار هزار سال است زندگي ميکنم....شايد بيشتر...انگار پا به پاي خضر نبي زندگي کرده ام...خسته ام...از اينجا خسته ام....ميخواهم پرواز کنم....تو که هميشه لطف کرده اي..بيا و کرم کن براي لحظه اي بال و پري به من امانت بده....بيا و کرم کن....بيا که ذکر هميشگيم شاه بيت حافظ شده است...
خرم آن روز کز اين منزل ويران بروم.....راحت جان طلبم وز پي جانان بروم
خدا جان بيا...بال و پر ندارم...بيا....
سلام ..کاش هنوز دفاع مقدس بود...کاش ما هم طعم شبهاي عمليات را ميچشيديم...کاش من هم مرمل بالدماء ميشدم...و هزار کاش...