چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
يارئوف
سلام تبسم جونم
با اين که ميشد بهتر بشه اين داستان که واقعي هم هست ... ولي خيلي بهم چسبيد تا تهش رفتم...يادش بخير..چقدر تو باغ مادربزرگمون با بچه ها بازي ميکرديم ..سبزي فروشي ...با علفهاي باغ ...هييييييييييييي چقدر زود از دست رفتيم...
پاسخ

سلام رزگل جان.ممنون.آره دقيقا ماهم همينكارو ميكرديم:).بازم ممنون از حضورت.