سلام . من ديدمش خدا محکم تو دستش گرفته بود . به کسيش هم نميداد . . همينطور نگاه مي کردم . . که يهو . . يه شبحي اومد . . اون رو لز دست خدا قاپيد . .خدا هم مثل اين که به روي خودش نياورد . . بعد ديدم . . شبح برگشت . . شما هم بر گشتيد . .دسته جمعي پيش خدا . . نفهميدم چطور . . اما عجيب اينکه سند هنوز دست خدا بود . . به نظرم داشت . . لبخند ميزد ............